بیدگل به زبان کاریکاتور
بیدگل به زبان کاریکاتور

بیدگل به زبان کاریکاتور

میخندی باید...

قول و غول خرافه در بیدگل

قول و غول خرافه در بیدگل

قول و غول خرافه در بیدگل

قول و غول خرافه در بیدگل

قول (Govl) در زبان مردم بیدگل به موجودی گفته میشود که شبیه مارمولک است و پوستی ضخیم با خال های تیره دارد و معمولا در جای کثیف و مرطوب زندگی میکند. مردم قدیم بیدگل بر این عقیده بوده اند اگر قول دندان کسی را ببیند عمرش کوتاه میشود و حتی برای دفع بلای این اتفاق خرافه دیگری را درست کرده اند و بر این عقیده بودند که اگر قول به جای دندان،موهای فرد را ببیند عمرش افزایش میابد!

در طی قرون مردم مختلف در هر جای این کره خاکی به دلایل مختلف دست به خرافه پردازی میزده اند. همچون نحس بودن عدد سیزده که ایران و خیلی از فرهنگ ها و جوامع پیشرفته به این موضوع عقیده دارند و در خیلی از هتل ها اتاق شماره 13 وجود ندارد و یا طبقه ی 13 ندارند و یا به جای آن 12+1 به کار میبرند. در خیلی از فرهنگ ها در قدیم آب و آینه و آسمان نشانه پاکیزگی بوده و اگر طی هر رخدادی اینها از حالت عادی خارج میشده اند مردم آن را نحس و شوم میداسته اند. مثلا شکسته شدن آینه بسیار شوم بوده و موجب هفت سال بدبختی برای آن مردم می شود و کسی که این کار را به دست او انجام شده باشد نفرین شده میدانسته اند.
مردم بیدگل هم از این قاعده مستثنا نبوده و خرافه های جور واجور برای اتفاقات به خرافه پردازی روی آورده اند.

-این خرافات جورواجور و شاخدار در بیدگل طی سالها از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده تا به نسل حال رسیده است. در بعضی خانواده ها به این خرافات اعتقاد بسیار دارند بدون آن که به آن فکر کنند. مثلا در اغلب خانواده ها در بیدگل به مسئله عطسه اعتقاد بسیار دارند و آن را نشانه صبر می دانند...آن هم چه صبری!...
حدود پنج-شش دهه پیش خانواده ای در بیدگل آرزوی پسر دار شدن داشته اند ولی دو بار فرزندشان قبل از به دنیا آمدن میمیرد.پس از نذر و نیاز بسیار دوباره خداوند به آن پسر دیگری میدهد و آن پسر سالم به دنیا می آید ولی هنوز دو سال از عمرش نمیگذرد که حشره ای اون را نیش میزند. زمستان بوده و مادر و فرزند در خانه تنها بوده اند. مادر بچه به همسایه اش خبر میدهد که به دنبال شوهرش بروند و او را از این واقعه خبردار کنند و فورا به خانه بیاید. پدر بچه پس از خبر دار شدن فورا خودش را به خانه میرساند. پس از دیدن وضعیت بچه اش وقتی میخواسته او را به نزد طبیب ببرد ناگهان عطسه میکند و به پیشنهاد همسرش صبر میکند. ساعتی نمیگذرد که آن طفل کبود میشود و در دامان پدرش از دنیا میرود! ...

----
+واژه خرافه از عربی گرفته شده است؛ در روایتی از حضرت محمد(ص) نقل شده است که خرافه مردی از قبایل یمن بود و مدتی توسط اجنه ربوده شد و پس از مدتی به قبیله اش بازگشت و هنگامی که رویدادهای عجیب از زندگی جنیان را بیان می‌کرد، در میان اعراب به شهرت رسید. در عربی، به هر سخن عجیب و غیرقابل پذیرش که از عالمی غیر از عالم بشری و علم و تجربه انسانی آگاهی می‌داد، حدیث خرافه می‌گویند

خرافات، «پندار موهوم» است که سپس تبدیل به گفتار یا کردار نیز می شود ولی به هر حال نه تنها ریشه در علم و عقل و شرع نداشته بلکه حتی پایه‌ای که در خیال و تخیل نیز ندارد. پس باید گفت خرافات مبتنی بر وهم است که خود از نظر روانی، ریشه در جهل و ترس دارد.

+ اسپینوزا درباره خرافات و عدم قطعیت می‌نویسد: اگر آدمیان قواعد مشخصی برای اداره امور زندگی خود در اختیار داشتند و یا بخت همیشه با آنها یار بود، هرگز به خرافات روی نمی‌آوردند. اما چون اغلب به مشکلات برمی‌خورند که قواعد موجود پاسخگوی آنها نیست، بین ترس و امید سرگردان شده و سخت زود باور می‌شوند.

+اگر خرافات حاصل اشتباه در ادراک ، حافظه یا قضاوت باشد اصلاح آنها باید کار ساده‌ای باشد. یا اگر خرافات ناشی از فشارهای اجتماعی باشد با از بین رفتن این فشارها ، خرافات نیز از بین برود اما واقعیت این است که مردم به سختی دست از افکار خرافی برمی‌دارند و سرسختانه به آنها چسبیده‌اند به همین جهت احتمال می‌رود خرافات ، ریشه در درون شخصیت افراد داشته باشد.


++چند ماه قبل شروع به جمع آوری این خرافات کردم و در دو پست تعدادی از این خرافات که مردم بیدگل به آن اعتقاد دارند رو گذاشتم. تعداد این خرافات آن چنان زیاد بود که دیگه حوصله تایپ کردنشون رو نداشتم. شاید بعد ها دوباره این خرافات رو گذاشتم!

بیدگل و ماه رمضان

بیدگل و ماه رمضان
بیدگل و ماه رمضان
بیدگل و ماه رمضان
مردم شهر من هر روز قبل از طلوع خورشید از خواب بر میخیزند و دولا راست میشوند و جملاتی از زبانی بیگانه بر زبان می آورند که معنای آن را نمیدانند. آنها این کار را روزی پنج مرتبه انجام میدهند و به آن نماز می گویند. اگر کسی قبل از طلوع خورشید با زبان خوش هنوز در خواب ناز بسر برد و بر نخیزد او را گلد و یا پارچه آب بیدار میکنند و به میگویند:"پاشو نمازدا تو کمرد زن"

مردم شهر من کیش مسلمانی دارند. آنها چند روزی ست که از قبل از طلاع سپیده دم تا غروب خورشید نه میاشامند نه میخورند. میگویند "مامبارک(ماه مبارک،ماه رمضان) - ماروزه(ماه روزه)" است و نباید آشامید و خورد و اگر کسی بیاشامد یا بخورد کافر است(1) ولی نمیدادم چرا هر روز گوشت میخورند*! آنها یک ماه از بعضی کارهای خود دست میکشند و میگویند این ماه خداست و نباید کارهای نادرست انجام داد و باید پاک بود و باید آماده رفتن به جایی به نام بهشت شد. میگویند در بهشت همه چیز مجانی ست؛ حتی مرغ و تخم مرغ.

در طول این یک ماه روزه میگیرند و بسیار کتاب الهیشان را میخوانند و میگویند سخن الهی ست و خدا با ما از این طریق سخن میگویند و ما را راهنمایی کرده و میگویند خواندن آن ثواب بسیار دارد (و فهمیدن آن چه؟) و در جای بهتر بهشت میرویم. وقتی انسانی در حال سخن گفتن هست همه به احترام آن فرد ساکت میمانند ولی نمیدانم چرا وقتی کسی از روی کتاب آسمانیشان میخواند و کلام خدا را بر زبان می آورد بعضی سخن میگویند...

بعضی هاشان دست از کارهای قبلی خود میکشند و میگویند نباید این کارها را در این ماه انجام بدهند چون گناه دارد...ولی من منظورشان را خوب متوجه نمیشوم چون اگر این کارها اشتباه است چرا در یازده ماه دیگر از انجام آن دست نکشیده اند!؟ اگر گناه دارد پس چرا پس از این ماه هم آن کارها را انجام میدهند!؟ (2)

در این ماه نباید به مردم شهر من نزدیک شد و حرف زد چون حوصله ندارند، روزه اند...

بعضی هایشان هم در دسترس نیستند که با آنها حرف بزنیم...چون از همان طلوع تا غروب در خواب هستند...میگویند باید از خود محافظت کرد که با گناه نیوفتیم...من حرفشان را متوجه نمیشوم...تبهکاری هم وقتی که در زندان به سر میبرد جرمی مرتکب نمیشود! (3)

آنها در حرف میگویند که کینه دوزی،غیبت،دروغ و ... معصیت است و هم میگویند در این ماه نباید معصیت کرد ولی نمیدانم چرا بازم هم حرفهاشان را نمیفهمم...هم میگویند معصیت است هم انجامش میدهند...

مردم شهر من نماز میخوانند، روزه میگیرند تا به بهشت بروند...در ماه رمضان بیشتر دوست دارند به بهشت بروند ولی ماه های دیگر...

آیا نمازشان از روی عادت است یا فهم؟ اگر از روی فهم است معنی کلماتی را که به کار میبرند را میفهمند و یا به کلماتی که میگویند فکر میکنند؟ معانی کلماتی که در کتاب الهیشان آمده را هم میخوانند؟ سعی در عبرت گرفتن از آن دارند؟ روزه گرفتشان از روی عادت است؟
آیا وقتی روزه هستند به جای جسمشان از طلاع تا غروب به روح و قلبان غذا میدهند؟(4)

من حرف های مردم شهرم را نمیفهمم... مردم شهر من مردمان عجیبی هستند!

چند نکته:
-هدف من اول یادی از کودکی ام بود که با نقاشی کشیدم و بعد متن رو اضافه کردم و متن و نقاشی از هم جدا هستن
-شهر من میتونه مجاز باشه
-میدونم حرف های تکراری نوشتم
-خواهشا برداشت بدی از بند اول نکنید و سعی کنید چند بار بخونید بعد فکر کنید منظورم چی بوده
- بازم هم جای شکر داره که بعضی حداقل برای یک ماه بعضی کارها رو کنار میذارند
-----------------------
+معنی لغوی روزه:
روزه که در عربی از آن به «صَوْم» تعبیر می شود، در لغت به معنی «امساک» و «خودداری» از انجام هر کاری است.
معنی اصطلاحی روزه:
معنی «شرعی» روزه هم با معنی «لغوی» آن ارتباط دارد؛ چرا که معنی شرعی آن عبارت است از: خودداری از خوردن، آشامیدن و آمیزش جنسی به خاطر رضای خدا از طلوع فجر تا غروب آفتاب.

+روزه قبل از اسلام:
روزه عبادتی است که در تمام ادیان آسمانی و حتی برخی آیین های ساخته ی بشر هم وجود داشته است؛ مثلاً روزه در میان برهمائیان، یونان باستان، بعضی از مجوسیان، مصریان قدیم، یهودیان و مسیحیان عبادت معروفی بوده است.
ابوالحسن الندوی؛ الارکان الأربعة

+(1) امام صادق (علیه السلام) فرمود:
من افطر یوما من شهر رمضان خرج روح الایمان منه؛
هر کس یک روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد – روح ایمان از او جدا می‏شود.
(وسائل الشیعه، ج ۷ ص ۱۸۱، ح ۴ و ۵ _ من لا یحضره الفقیه ج ۲ ص ۷۳، ح ۹)

+(2) از امام باقر (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود:
ان لله تبارک و تعالى ملائکة موکلین بالصائمین یستغفرون لهم فى کل یوم من شهر رمضان الى آخره ، و ینادون الصائمین کل لیلة عند افطارهم : ابشروا عبادالله و قد جعتم قلیلا و ستشبعون کثیرا، بورکتم و بورک فیکم حتى اذا کان آخر لیلة من شهر رمضان نادوهم : ابشروا عبادالله فقد غفرالله لکم ذنوبکم و قبل توبتکم ، فانظروا کیف تکونون فیما تستانفون .
((به راستى براى خداى تبارک و تعالى فرشتگانى است موکل به روزه داران که هر روز ماه رمضان تا پایان براى آنها آمرزش جویند، و هنگام افطار روزه داران را ندا زنند: که مژده گیرید بندگان خدا، اندکى گرسنه شدید و به زودى بسیار سیر شوید، مبارک باشید و مبارک کنید، تا شب آخر ماه رمضان به آنها ندا کنند: مژده گیرید بندگان خدا، به تحقیق خدا گناهان شما را آمرزید و توبه شما را پذیرفت ، "نظر کنید که در آینده چگونه خواهید بود" )).

+(3) چون روزه گرفتی باید گوش و چشم و زبانت از (هر کار) زشت و حرام روزه بگیرد و مجادله و گفتگوی بیجا و اذیت کردن خدمتکار را رها کنی و باید وقار روزه در سیمای تو نمایان باشد و روزی را که روزه دار هستی با روزی که روزه دار نیستی یکسان قرار مده.

+(4) امام على علیه السلام فرمود:
صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن.
روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است

غرر الحکم، ج 1، ص 417، ح 80

*گوشت برادر خود

بیدگل و درصد خلوص زیاد قسمت 3

بیدگل و درصد خلوص زیاد قسمت 3

بیدگل و درصد خلوص زیاد قسمت 3

بیدگل و درصد خلوص زیاد قسمت 3

بچه که بودم یکی از موضوعاتی که بچه های بیدگل بهش افتخار میکردند و موضوعی بود برای پز دادن بین دوستانشان این بود که بگویند علامت هیئت محله شان تا چه حد بزرگ است و چند تیغه دارد و چه وزنی دارد و از خیابان رد نمیشود و چند تن قادر به حمل آن هستند...و همچنین به خاطر دارم که من هرگز در این بحث ها شرکت نمیکردم چون کلمه علامت برای من نا ملموس بود و هر وقت میخواستم درباره فلسفه آن سوال کنم جواب قانع کنند ای نمیشنیدم و یا حتی بعضی از مواقع میگفتن که نباید سوال کنم و گناه دارد...


امروز یک نفر نظری در مورد مطلب بیدگل و درصد خلوص زیاد قسمت 1 به این مضمون فرستاد:


تو غلط کرده ای بیدگل جدید اینجوریه ...شاید تو خانواده شما اینجوری باشه, ای آدم مغرور , برو جاهای دیگه را ببین بعدش... واقعا که, معلومه خیلی عقده ای هستی...

البته من جوابشون رو در همون جا دادم ولی بر آن شدم که چند خطی بنویسم
و تصمیم گرفتم در این پست قبلا آماده شده تغییراتی بدم و تاریخ انتشارش رو هم جلو بندازم...


شما وقتی عکس بالا رو میبینید چه برداشتی از بچه های اون زمان میکنید؟ سادگی ، جهالت، بچگی،...؟

هنوز هم این نوع برداشت ها از مذهب در بیدگل رواج داره...نگاه به ظاهر
مثلا همین نظری که در این پست نوشتم رو نگاه کنید...هنوز هم ازمذهب به شکل های مختلف برداشتی ظاهری میشه و نمیخوایم باور کنیم که این چیزا توی بیدگل وجود داره و سوء استفاده هایی از مذهب میشه
هنوزم چیزی به نام ظاهر اندیشی هست


مذهب اینه که وقتی یکی از تلفن همراهت زنگ میزنه آهنگ زنگ تلفن همراهت چیزی شبیه "...سین، سین..." باشه؟

مذهب اینه که روی شیشه عقب ماشینت بنویسی "مرگ بر فلان کس یا زنده باد فلان کس"؟

مذهب اینه که ریش داشته باشی؟

مذهب اینه که فلان کس بیاد یک ساعت روضه بخونه و اندازه یک(یا حتی چند)ماه یک کارگر پول بگیره؟(1)

مذهب اینه که موقع ولادت یک امام یک خیابون رو ببندی و وسط خیابون یک منقل بزرگ بذاری و کلی دور راه بندازی به شکلی که اگه کسی هم نخواسته باشه بایسته بالاجبار توقف کنه چون تمام خیابون رو دود گرفته و برای احتیاط هم شده بایسته چون جلو رو نمیبینه؟

مذهب اینه که موقع یک ولادت یک نوار به اصطلاح مذهبی که ریتمی تند داره رو پشت بلند گو در جلو مغازه ات یا هر جای دیگه بذاری و صداش رو بلند کنی که صداش تا هفت محله اون طرفتر هم بره؟ آیا به فکر مریزی نیستی که باید استراحت کنه؟

مذهب اینه که موقع ولادت به اسم شادی ترقه جلوی پای دیگران بندازی؟


با این کارها میخوای بگی خیلی مذهبی هستی؟ آیا در مذهب چیزی به نام نظافت نیست که مثلا موقع شربت دادن در ولادت باید لیوان خالی رو بندازی توی خیابون؟ اون کسی که زحمت میکشی شربت پخش میکنی آیا بهتر نیست بجای اون منقل بزرگ چند سطل در گوشه خیابون بذاری تا لااقل ملت لیوان ها رو وسط خیابون نریزند؟

شمایی که ادعای مذهب دارید و میگید باید موقع وضو گرفتن اول دست راست شسته بشه بعد چپ، نباید تطهیر بودن در همه بدن باشه؟ به خصوص زبان...شمایی که مسواک میزنید تا موقع خوابیدن فرشته ها بر لبان شما بوسه بزنند، آیا فکر میکنید با مسواک زدن دهان خوش بویی دارید، با وجود بد دهنی هایی که به اطرافیانتون میکنید؟
شمایی که میگید معلمی شغل انبیاست، آیا با مهربانی با دانش آموزتون برخورد میکنید؟ آیا در موقعی که به او تندی کردین بعدش ازش معذرت خواهی کردین؟ یا فکر میکنید با این کار پررو میشن؟
و این مثال ها خیلی زیاده...
و چیز هایی غیر از نماز و روزه هم در دین اسلام هست...

حرفا ها زیاد تر از این بود که حذفش کردم که بیش از این طولانی نشه.


و حرف آخر...


پیامبر انسانی کامل دارای صفات اخلاقی ویژه و برجسته‌ای از جمله، امین و امانت دار، شجاع و دلاور، صبور و مهربان ، بخشنده، دانش مبتنی بر وحی، سیمای آرام و چهره‌ی متین، تواضع و خشوع برای مومنان و خشم و شدت برای کافران، رافت و مهربانی با بیچارگان و درماندگان و یتیمان و تقدم در سلام، ایجاد حقوق برابر برای همه و تثبیت فرهنگ آزادی در جامعه، توجه به حقوق همسایه و تکریم بردگان، ایثار و مکارم اخلاق بود گویا اصلی‌ترین رسالتش، سفارش به اخلاق و ترویج خوبی‌ها بود به طوری که خطاب به مردم فرمودند: "من مبعوث نشدم مگر برای کامل کردن اخلاق". (2)
شاید دیگه چیزی به نام برده ای که در زمان پیامبر بود وجود نداشته باشه ولی هنوز کسانی هستند که اسیر نفس خودشونند.
---------
+خطاب به اون کسی که اون نظر رو فرستاده: اول اینه که من فقط در مورد شهر خودم حرف میزنم و کار به جاهای دیگه ندارم و دوم اینکه چرا همیشه ما باید کارهای بد خودمون رو با کسان بد تر از خودمون مقایسه کنیم و کارهامون رو توجیه کنیم؟ چرا نباید خودمون رو با بهتر از خودمون مقایسه کنیم و سعی کنیم از اینکه هستین بهتر بشیم


+(1) شغلی که خیلی ها فکر میکنند شغل پر در آمدیه و میگن فلان بازیکن 1 میلیارد تومن پول گرفته(برای یه سال) ...با یه تقسیم ساده میفهمیم که ساعتی 115 هزار رو خرده ای پول میگیره...کار به شهرای دیگه ندارم ولی توی جای کوچیکی مثل بیدگل فلان کس میاد برای یه ساعت روضه میخونه 600 هزار تومن دریافت میکنه...حالا چه شغلی پر درآمده؟ (به این میگن خلوص در حد لالیگا)


+(2) منبع:  http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1629277

نام دیگر عزرائیل در بیدگل!

نام دیگر عزرائیل در بیدگل!
نام دیگر عزرائیل در بیدگل!
نام دیگر عزرائیل در بیدگل!
مدتی هست که در بیدگل مرگ و میر بسیار زیاد شده و اکثرا هم بر اثر تصادفات داخل شهر یا بیرون شهری ست که جوانان را به کام مرگ میکشد.

اینقد مرگ و میر زیاد شده که در هفته پیش در یک روز همزمان تشییع جنازه 4 نفر بود!

----
+میزان مرگ و میر تصادفات در ایران از میانگین جهانی کمتر است
سردار اسکندر مومنی، رییس پلیس راهنمایی و رانندگی، روز سه شنبه(19/02/1391) در حاشیه سومین همایش ترافیک و ایمنی در هتل المپیک تهران در گفت وگو با خبرنگاران افزود: بر اساس میانگین جهانی به ازای هر ده هزار وسیله نقلیه 9 نفر کشته وجود دارد، گفت: در سال 90 در ایران به ازای هر ده هزار وسیله نقلیه 2/8 نفر کشته شدند که از میانگین جهانی کمتر است.

وی با بیان اینکه این آمار در سال 1389 به ازای هر ده هزار وسیله نقلیه 11 نفر بوده، خاطر نشان کرد بر اساس آمارها در سال 90 حدود سه نفر کاهش در این زمینه داشته ایم.

بیدگل و درصد خلوص زیاد قسمت 2

بیدگل و درصد خلوص زیاد قسمت 2
بیدگل و درصد خلوص زیاد قسمت 2
بیدگل+نذری

از اونجایی که میدونید بیدگل جماعت خیلی مذهبی هست موقعی که نذری میکنه به خاطر خداست...

مثلا وقتی یه گوسفند نذر میکنه اول برای فامیل های خودش میبره و قسمت های خوب گوشتش و جگر و غیر رو هم برای خودش میذاره

----
+یک ماجرای بیدگلی...
چند سال پیش یه بیدگلی میره خونه ی خدا و اونجا با زبون دهی به خدا میگه:"با این همه مشکلاتی که سرم ریختی من از سرت گذشتم تو هم از سرم بگذر"!

بیدگل و درصد خلوص زیاد قسمت 1

بیدگل و درصد خلوص زیاد قسمت 1
بیدگل+هیئت
چه تصویری در ذهن شما با این کلمات تداعی میشه؟
من یاد گوشت لوبیا(ب) و محرم بیدگل می افتم و حرفی که وقتی من بچه بودم بهم میزدن...وقتی صدای هیئت میومد همه بلند میشدن برن ببینن و به منم میگفتن بیام...منم وقتی در جواب میگفتم نمیام ببینم میگفتن گناه میکنم که نمیرم هیئت ببینم...حالا پسرای جوون بیدگل برای ثواب در هیئت شرکت میکنن و ملت هم برای ثواب میان هیئت ببینن!

بیدگل و قوانین راهنمایی و رانندگی اش

بیدگل و قوانین راهنمایی و رانندگی اش
بیدگل و قوانین راهنمایی و رانندگی اش
بیدگل و قوانین راهنمایی و رانندگی اش
به این نکته توجه کنید که قوانینی در در دیگر نقاط جهان به عنوان قوانین راهنمایی و رانندگی هست در محدوده بیدگل کاربردی ندارد و این منطقه نظم و قانون خاص خود را داراست!

وسایل نقلیه( موتور و ماشین ...)
-رانندگی در بیدگل محدویت سنی ندارد و از بدو تولد هر پسر میتواند در وسایل نقلیه ای از جمله موتور هندا 80، آپاچی ، ماشین های سبک و سنگین، هواپیماهای مسافر بری و جنگنده، جت و شاتل و... رانندگی کند.

-حرکات نمایشی از جمله تک چرخ ،هیچ دسته(هیژ دسته) و... فقط در مقابل مدارس دخ** مجاز میباشد.


-در موقع پیچیدن در محدوده بیدگل از دست باید استفاده کرد. به صورتی که دستتان را شل کرده تا در امتداد بندتان قرار گیرد پس از آن دست را تا زاویه 41 درجه خم کنید و این حرکت را تا سه بار انجام دهید و بپیچید.(البته لزومی هم به این کار نیست و بدون این کار هم میتوانید بپیچید)

- در مواقعی که در محدوده بیدگل با سرعت معمولی(120 کیلومتر بر ساعت) حرکت میکنید توجه داشته باشید که باید سر خود را (بسته به این که راست دست هستید یا چپ دست) به سمت راست یا چپ خم کنید و بازوس خود را نگاه کنید!

-چیزی به نام سرعت گیر مثل نام خود کاربرد سرعت گیر بودن را ندارد وضمن دیدن آن باید سرعت خود را زیادتر کنید

-حق تقدم با کسی است که سرعت بیشتری دارد.

-هرگز از راهنمای وسیله ی نقلیه ی خود در محدوده بیدگل استفاده نکنید.



پیاده
-در موقع عبور از خیابان ضمن نگاه کردن همزمان به چپ و راست به آسمان نیز نگاه کنید!
توضیح: برای خانمها لزومی به این کار نیست و با چشم بسته هم میتوانند در محدوده بیدگل از جا دلشان میخواهد عبور کنند و هرگز وسیله ی نقلیه ای با آنها برخورد نخواد کرد.

-برای حرکت به سوی مقصد در امتداد خیابان حرکت کنید و اگر بیش از یک نفر (مثلا 7-8 نفر) هستید میتوانید در کنار هم به حرکت خود ادامه دهید و اگر کل خیابان را هم مسدود کنید مانعی ندارد.

-قسمتی به نام خط عابر پیاده صرفا برای تنوع خطوط در خیابان های بیدگل کشیده شده و هرگز از روی آن عبور نکنید چون از ویژگی های این خطوط این است که وسائل نقلیه با دیدن آن باید سرعت خود را زیادتر کنند.

-هرگز در قسمت پیاده رو در محدوده بیدگل حرکت نکنید و این مسیر مخصوص عبور وسایل نقلیه و فرود هواپیماها می باشد.

توجه: در محدوده بیدگل چه پیاده باشید و چه سوار بر هر وسیله نقلیه، محدودیتی برای حرکت ندارید و میتوانید در هر سمت که دلتان میخواد حرکت کنید!

بیدگل+پراید+زن

بیدگل+پراید+زن

بیدگل+پراید+زن

بیدگل+پراید+زن

قبلا ها راننده های زن به این مشهور بودن که خیلی آهسته وبا احتیاط راننده میکنند و قوانین رو رعایت میکنند. ولی نمیدونم تازگی ها کی به اینا گواهینامه میده که همش باعث ترافیک میشن و وسط خیابون خاموش میکنند و بلد نیستن روشن کنند!

قوانین رو هم رعایت نمیکنند! تند هم رانندگی میکنند!

طی چند روز اخیر چند بار نزدیک بوده یکی از این شوماخرها منو به کشتن بدن...چون هم تند میرفت هم خلاف...

منتظر بقیه این قبیل کاریکاتور ها باشید...چون چند نوع دیگه هم هست...

بعضی وقتا هم زن ها توهم میزنند و فکر میکنن که ماشین هستن و وسط خیابون راه میرن و یا حتی دور میدان میزنن! البته در چند مورد هم شاهد این بودم که به صورت دسته های 3-4 تایی به طور بر عکس دور میدان حرکت میکنن!

پیشنهاد میکنم یک بار از خیابان عبور کردن یک زن رو در بیدگل مشاهده کنید ...100 درصد طرف اول راست رو نگاه میکنه بعدا چپ! البته اگه نگاه کنه!

بیدگل.نقاشی های من قسمت 3

سلام. اینبار قسمت دیگری از کاریکاتور ها و نقاشی های خودمو میذارم که بازم هم دو تا از اونا مربوط به دیار خودمون بیدگل میشه.

به فرمایش چند تن از دوستان قسمت نقاشی های من رو ادامه میدم. البته همون طور که گفتم من نقاش نیستم فقط بعضی وقتا کاغذا رو خط خطی میکنم. دوست دارم با زبان نقاشی و کاریکاتور بعضی مشکلات شهر خودم رو نشون بدم...
کاریکاتوری از چارلی چاپلین

کاریکاتوری از چارلی چاپلین
الاغ، همیشه خر باقی خواهی ماند!

الاغ، همیشه خر باقی خواهی ماند!


بیدگل.نقاشی های من-قسمت 2

سلام. امروز هم چند تا نقاشی گذاشتم

از چیزی که هستی خجالت نکش1

از چیزی که هستی خجالت نکش1


از چیزی که هستی خجالت نکش2

از چیزی که هستی خجالت نکش2
از چیزی که هستی خجالت نکش2

بیدگل.نقاشی های من

قصد دارم از این به بعد بخشی رو اضافه کنم ...کاریکاتور هایی که خودم میکشم و سعی میکنم این کاریکاتور ها مربوط به مشکلات بیدگل باشه...


خوشحال میشم که نظرتون رو راجع به این کار بدونم