بیدگل به زبان کاریکاتور
بیدگل به زبان کاریکاتور

بیدگل به زبان کاریکاتور

میخندی باید...

نسل های بیدگل

نسلهای بیدگل و افکار بیدگلی در گذر زمان!

نسلهای بیدگل و افکار بیدگلی در گذر زمان!

بیدگل.نقاشی های من

قصد دارم از این به بعد بخشی رو اضافه کنم ...کاریکاتور هایی که خودم میکشم و سعی میکنم این کاریکاتور ها مربوط به مشکلات بیدگل باشه...


خوشحال میشم که نظرتون رو راجع به این کار بدونم


چشم ها را باید بست...

یه دوستی داشتم که هر وقت بهش راجع به مشکلات باهاش حرف میزدم میگفت: چشم ها را باید بست، نباید نگاه کرد!...چون اعتقاد داشت باید مشکلات رو نادیده گرفت چون بنظرش اگه زیادی روی مشکلات مانور بدیم و بهش فکر کنیم باعث میشه برای ادامه راه زندگی ناامید بشیم. یه دوست دیگه ای داشتم که به نظرش زندگی مثل یه مسابقه دو با مانع هست. اگه خواسته باشی سرعتت رو بیشتر کنی  زمان کمتری برای تمرکز روی هر مانع داری و اگه خواسته باشی زود سرعتت رو زیاد کنی ممکنه روی یکی از مانع ها بیوفتی و اونوقت جدا از این که مقامی کسب نکردی و به مرحله بعد نرفتی حتی از دور کل مسابقات حذف میشی.

خب هر کسی یه جور فکر میکنه و با یه جور با مشکلات کنار میاد...


دانشگاه آزاد اسلامی واحد آران و بیدگل (خانه تاریخی بنی طبا سابق). ابتدای خیابان ۲۲ بهمن.تاسیس سال ۹۰


دانشگاه آزاد اسلامی واحد آران و بیدگل. تابلویی در ابتدای بلوار ویگل که سالهاست داره آفتاب میخوره


توضیح:این مطلب یک ماه پیش میخواستم بذارم ولی چون نزدیک عید بود نذاشتم

اتحاد آران و بیدگل

اتحاد آران و بیدگل

دیدگاه شما در مورد انتخابات حماسی12اسفند چیست ؟مردم بزرگوار کاشانو آران وبیدگل برای تقویت نظام ولایی وبه پشتیبانی از مقام معظم رهبری به پای صندوق رای حضور یافتند ،خواهشمندیم دست از احساسات قومی و منطقه ای بردارید ،نگاه همهبه پیشرفت کاشان و آران وبیدگل باشد ،متاسفانه پس از پیروزی برادر عزیز جناب آقای منصوری ،عده ای اقلیت از افراد کم ظرفیت در شهرستان آران وبیدگل به مردم شریف کاشان توهین کردند ،تصور کردند کاشانی ها ظالمندوحقوق مردم آران وبیدگل را سالها غارت کرده اند.خدا عاقبت به خیرمانکند . کاشان شهری مقتدر وآران وبیدگل باعزت است .بیایید به جای کینهوبغض، راه اتحادو وحدت را دنبال کنیم،کار را به افراد نخبه مذهبی وفرهنگی و علمی دو شهرستان بدهیم ونماینده محترم ولی فقیه در کاشان محور اتحاد باشد. وکدورت ها را رها کنیم.پیش بسوی کاشان وآران وبیدگل آباد وپویا......

حسن .آران وبیدگل....


توضیح: دیشب فردی به نام حسن این پیام رو با عنوانی که نوشتم برام ارسال کرده بود.

تفکرات بیدگلی(فرار عجیب!)

تفکرات بیدگلی(فرار عجیب!)

بازگویی واقعه که هیچگاه من در جایی نشنیدم صحبتی از آن بشود...

-سلام مادر چطوری؟ خوبی؟

-به شکر و حمد خدا خوبم.

-شما رای نمیدهید؟
-رای چی؟

-مجلس. نمیروید رای بدهید؟
-(خنده) همان یک باری که رفتم برای هفت پشت بس است.

-یک بار! کی؟
-همون شاه اول؟

-شاه اول؟ رضا شاه پهلوی را میگویید!؟
-نه پسرم (پوزخند). بنی صدر را میگویم.

-(خنده). حالا چرا میگویید شاه؟ مگر رئیس جمهور نبوده؟
-یادم است خدا بیامرز خاله ی من میگفت که بر تخت نشستن چهار شاه را دیده.خدا بیامرزتش...سی سال و اندی پیش به رحمت خدا رفت. من آن روزها خیلی تعجب کرده بودم که چطور بر تخت نشستن چهر شاه را دیده!....حال میبینم که خود بر تخت نشستن بیش از چهار شاه را دیده ام. زمانی بود که میگفتند باید مملکت اسلامی شود و ما باید برویم رای دهیم. همان که باید (آری) یا (نه) میگفتیم. آن روزها مردم بیدگل همه به جز یک نفر آری گفتند. که آن یک نفر را هم اسمش را همه فهمیده بودند. حالا مملکت بدتر از زمان خدابیامرز محمد رضا شاه است. و بعد از آن هم زمان رای گیری برای شاه شدن بود. که من هم رای دادم و پس از آن هم دیگر رای ندادم.

-خب چرا پشیمان هستید؟
آن روزها میگفتند که امام بنی صدر را قبول دارد و ما هم گفتیم که سید است و به او رای دادیم. یادم هست که روزی بود که همین سید را امام زمان نجات داد.

-امام زمان!؟ نجات!؟ مگر چه شده بود؟
-هواپیمایی که او را حمل میکرد سقوط کرد و فقط عینک او شکست. امام هم اعلام کرد که همه ملت سه روز روزه بگیرند... برای شکر دفع خطر.

-حالا چرا میگویید امام زمان نجاتش داده؟
-یکی از فامیل هایمان که تو هم او را میشناسی روز قبلش خوابش را دیده بود و توی خواب گفته بودند این سید را امام زمان نجات داد.

-خب حالا نگفتید چرا پشیمان هستید. مگر نمیگویید امام زمان او را نجات داده؟!
-روزی را که امام او را از ریاست جمهوری بر کنار کرد خوب به خاطر دارم. آن روز همسایه ما در کوچه فریاد زد که بنی صدر برکنار شده. و چند روز بعد هم امام او را از ریاست کل قوا بر کنار کرد. میگفتند که او  در خانه حبس شده و جالب اینجاست که من نمیدانم چطوری از کوچه ای که هر دو طرف آن مأمور بوده به فرودگاه رفته و از همان جا سوار تیاره شده و به مملکت فرنگ رفته!
از همان روز فهمیدم که این مملکت آن چیزی که شعار میدهند نیست. و من نیز حتم دارم که آن فرار هم کار خودشان بوده و خدا میداند داستان چه بوده!

-پس چرا هیچوقت تلویزیون آن قضیه نجات یافتن بنی صدر را نمیگوید؟!
-به نفعشان نیست بگویند.....حالا دور هم همه این حرفها ...تو برو رأی بده چون پس فردا هر اداره ای بری اولین کاری که میکنند صفحه آخر شناسنامه ات را میبینند...

-چشم!
-چشمت بی بلا...

حمام تاریخی رئیسه بیدگل!

حمام تاریخی رئیسه بیدگل... با تشکر از مسئولان به علت توجه زیاد در طی چند سال...!


------------


حکایت میدان کارخونه برق بیدگل!

لطفا قبل از خواندن این داستان کارخانه برق و دور و اطراف کانون شهید بنی طبا را در ذهن خود متصور شوید :


چاله ای دریکی ازخیابانهای شهروجودداشت و مردم از وجود این چاله گله داشتند


زیرا بدلیل تاریکی خیابان بعضی وقتاآدمهای اون محل توی اون چاله می افتادند وبه شدت زخمی می شدند

بنابراین همگی تصمیم گرفتند روبروی فرمانداری شهرجمع شوندواعتراض خودشان روبگن
باکلی شعار وهیاهو بالاخره فرماندارو شهردار ونماینده شهردرمجلس بیرون اومدن وپشت تریبون قرارگرفتن.

ابتدا فرماندارشروع به سخنرانی کرد وهمه ساکت شدن.

فرماندارگفت من راه حل بسیارخوب دارم واون اینه که ما یه مرکز فوریتهای پزشکی درنزدیکی اون چاله ایجادکنیم

تاهرموقع کسی دراون چاله افتادسرعا اونو باآمبولانس به بیمارستان برسونه.مردم همگی خوشحال کف میزدندوایول میگفتن

تااینکه شهردار پاشدوروبه فرماندار کردوگفت این یه راه حل مسخره است

چون شاید تاآمبولانس اون زخمی روبرسونه بیمارستان طرف بمیره ،

بنابراین من پیشنهادمیکنم که یک بیمارستان رودرنزدیکی اون چاله ایجادبشه

که اگه کسی تواون چاله بیفته سریع برسه بیمارستان وموردمداواقرار بگیره واینجوری شانص زنده ماندش بیشتره.

دیگه مردم سرازپانمی شناختن کلی خوشحال شدن که صاحب یه بیمارستان جدید میشوند

ناگهان نماینده شهر گفت که نه فرماندار عقل داردنه شهردار.

چون ساخت یه بیمارستان حداقل۲سال زمان میبرد ومابرای الان چاره می خواهیم

مردم همگی ساکت شدن که آقای نماینده چه راه حلی داره

که نماینده گفت مااین چاله راپرمیکنیم ودرکناربیمارستان شهر یه چاله میکنیم اینجوری هم سریعتره وهم ارزانتر.


-کسانی که از مراحل ساخت و هدر دادن پولهایی که برای ساخت میدان انتهایی خیابون مختص آباد و بادمجانهای زیبای با مهندسی پیشرفته اطراف میدان که هر کسی را مبهوت خود میسازد خبر دارند، میفهمند چی میگم. البته در مقابل پولهایی دیگه ای که در جای دیگه هدر میره خیلی زیاد نیست. فقط یه چند تا گونی سیمان بوده. البته اگر حرف شاعر را گوش کنیم نباید اهمیتی برای این سیمان ها قائل بشیم. به قول شاعر که میگه:"دهان دختر زیبا تهی ز دندان است
دهان دختر زیبا تهی ز دندان است
که هر شکسته دندان بهای یک نان است
هیچ کس فکر نکرد که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست
هیچ کس فکر نکرد که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست
و همه مردم شهر بانگ برداشتند که چرا سیمان نیست
و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست
و زمانی شده است که به غیر از انسان هیچ چیز ارزان"

پ.ن:
-از این شعر برداشت میشه که باید هر شب مسواک زد چون پول یارانه ها به اندازه ای نیست که بشه باهاش به دندون پزشکی رفت.


-نان به اندازه کافی در نانوایی ها روی هم ریخته شده ولی پولی موجود نیست که زحمت بشه و بیاد نون بخره. البته دولت برای این مورد چهار هزار و اندی به ملت داد که برن نون بخرن ولی نمیدونم چرا نانوایی ها خلوته!


-البته تازگی ها قیمت دیه انسان زیاد شده. پس نباید زیاد به این قسمتش توجه کرد.

-این شعر رو هم حمید مصدق گفته.

خانه تاریخی بنی طبا یا...!

خانه تاریخی بنی طبا قبل از عمل...

-------------------------------------------------------------------------------------------

خانه تاریخی بنی طبا بعد از عمل!

http://it-aranbidgol.blogsky.com


خبرگزاری آنا: رئیس واحد کاشان گفت: با درخواست مسئولین و مردم، دانشگاه آزاد اسلامی مرکز آران وبیدگل در این شهرستان افتتاح شد.
به گزارش آنا، دکتر دیاری خاطر نشان کرد: این مرکز از نیمسال اول سال تحصیلی 91 – 90 در دو رشته نساجی و معماری در مقطع کاردانی بدون کنکور دانشجو می پذیرد.
لازم به ذکر است که این مرکز همراه با مرکز جوشقان وابسته به واحد کاشان فعالیت می کنند.