بیدگل به زبان کاریکاتور
بیدگل به زبان کاریکاتور

بیدگل به زبان کاریکاتور

میخندی باید...

عقاید خرافی مردم بیدگل-قسمت۲

همان طور که گفته بودم عقایدی که مردم بیدگل بر آن باور دارند و اکثر آنها هم خرافی میباشد را در هر قسمت ۱۰ تایی در اینجا میگذارم.از دوستان تقاضا دارم که اگر به غیر این موارد که نوشته ام مورد دیگری به ذهنشان میرسد در قسمت نظرات با من در میان بگذارند.ممنون.

11-کسی که دو دندان جلویش فاصله دار است دارای شانس می باشد.

12-اگر جغدی بر روی دیوار خانه ای شیون کند فردی از خانه میمیرد.

13-اگر قیچی به طور متوالی باز و بسته شود دعوایی رخ میدهد.

14-اگر قندی به طور ناخوداگاه در چای بیوفتد مهمان می آید.

15-اگر کفش به طور ناخوداگاه جفت شود خواستگار می آید.

16-اگر ناگهان کف دست فردی بخارد پول به دست آن شخص میرسد.

17-اگر شخصی به طور ناگهان کف پایش بخارد پولی از دست میدهد.

18-اگر تفاله چای روی چای بیاید مهمان برای آن خانه می آید.

19-هرکسی نان سوخته نخورد به مکه می رود.

20-کسی که خال بر دست خود دارد به مشهد میرود.‏‎

با تشکر از همشهری،صاحب وبلاگ روزنوشتــــ ـهآیِ من که چند مورد را ایشان ذکر کردند.

موضوعات مرتبط با این مطلب (برای مشاهده مطلب بر روی آن کلیک کنید):

عقاید خرافی مردم بیدگل-قسمت۲

عقاید خرافی مردم بیدگل-قسمت۱

ماه گرفتگی و خرافه در بیدگل قدیم!

ماه گرفتگی و خرافه در بیدگل قدیم!


http://it-aranbidgol.blogsky.com

ماه گرفتگی یا خسوف زمانی اتفاق می افتد که ماه در فاز کامل و در حال عبور از بخشی از سایه ی زمین باشد. سایه ی زمین در واقع از دو ساختمان مخروطی شکل درست شده است که یکی در داخل دیگری قرار دارد. بخش خارجی یا نیم سایه ای منطقه ای است که زمین فقط قسمتی از پرتو های خورشید را مسدود می کند و مانع از رسیدن آنها به ماه می شود.در مقابل بخش درونی یا قسمت سایه، ناحیه ای است که زمین مانع از رسیدن تمام پرتو هایی می شود که از خورشید به ماه می رسد قاعده ی این مخروط مقطع زمین و طول متوسط آن 0 138000 کیلومتر است، طول این سایه بر اثر تغییر فاصله ی زمین از خورشید تا حدود 40000 کیلومتر تغییر می کند.


***از قدیمی ها شنیدم که زمان های قدیم خرافه های بسیاری بودی و یکی از اونها درباره ماه گرفتگی و خورشید گرفتگیه....زمانی که در بیدگل قدیم میدیده اند که ماه سیاه شده و یا خورشید سیاه شده ظروف مسی خودشون رو بر میداشته اند و به پشت بام ها میرفته اند و با چوب به آن ها ضربه میزدد و بر این عقیده بوده اند که اژدها درحال بلعیدن ماه است و با این صدا میترسد و ماه را رها میسازد...و بعد ها فهمیدند که این یکی از نشانه های خداوند است و باید برای آن شکرگزار بود و برای آن نماز خواند...!