بیدگل به زبان کاریکاتور
بیدگل به زبان کاریکاتور

بیدگل به زبان کاریکاتور

میخندی باید...

شب یلدا

http://it-aranbidgol.blogsky.com


یلدا نام فرشته ای است بالا بلند با تن پوشی از شب و دامنی از ستاره ... یلدا نرم نرمک با مهر آمده بود ... با اولین شب پاییز و هر شب ردای سیاهش را قدری بیش تر بر سر آسمان می کشید تا آدم ها زیر گنبد کبود آرام بخوابند یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه می رفت و لابه لای خواب های زمین لالایی اش را زمزمه می کرد گیسوانش در باد می وزید و شب به بوی او آغشته می شد یلدا، شبی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت آتش که می دانی، همان عشق است یلدا آتش را در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزدد آتش در یلدا بارور شد فرشته ها به هم گفتند یلدا، آبستن است آبستن خورشید و هر شب قطره قطره خونش را به خورشید می بخشد و شبی که آخرین قطره را ببخشد دیگر زنده نخواهد ماند فرشته ها گفتند فردا که خورشید به دنیا بیاید یلدا خواهد مرد یلدا همیشه همین کار را می کند می میرد و به دنیا می آورد یلدا آفرینش را تکرار می کند راستی، فردا که خورشید را دیدی به یاد بیاور که او دختر یلداست و یلدا نام همان فرشته ای است که روزی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت...


* شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره باد* 

شب یلدا ز راه آمـــــــــــد دوبـــــــــاره بگیر ای دوست! از غمهـــــــا کناره

شب شادی وشـــور و مهربانی است زمـــــــان همدلی و همزبانی است

در آن دیدارهــــــــــــا تا تـــــــــازه گردد محبت نیـــــــــــــــز بی اندازه گـردد

به هرجا محفلی گرم و صمیمی است که مهمانی درآن رسمی قدیمی است