دانشجوی بیدگلی-قسمت 2

دانشجو بیدگلی یعنی...
بیکاری!؟ یعنی علافی!؟ یعنی دور زدن با موتور!؟ یعنی فیس بوک!؟ یعنی زندگی بی هدف!؟ آیـــــــا؟!!

تفریح خوبه...موتور خوبه... فیس بوک خوبه...وبلاگ خوبه...اینترنت خوبه

روزی هزار بار فکر میکنی که آیا اومدنت به این رشته ای هستی درست بوده یا نه؟ آیا بازار کار داره؟ و...    ویا اصلا که چی؟چرا درس؟ میخوای بیخیال همه چی بشی رو بری سربازی(اگه نرفتی)...بعدشم کاشیکاری،جوش کاری،بنایی و... که پیش نیازی بشه که زن بگیری!

خب تو الان چه فرقی کردی با پدرت که چند دهه بعدش به دنیا اومدی و تفاوت زمانی دارید!؟ اون درس درستی که نخونده از تو جلوتره که!... در عوضش چی! کمر درستی نداره! زانوهاش درد میکنه! نمیتونه درست ببینه!

قرار نیست همه کارمند پشت میزی بشن! قرار هم نیست همه دکتر مهندش بشن!

ولی...

موضوع سر اینه که چرا همه استادا و دبیران دوران تحصیلی ... تا ... میگفتن کتاب بخونین!؟ تو هزار تا کتاب هم بخونی چنداش تو ذهنت میمونه؟ تا کی میمونه؟ ...هر چی هم بخونی شش ماه بعدش یادت نمیاد چی خوندی! مهم اینه که چه اثر در تو گذاشته! چقدر ذهن و دیدت بر همه چی تغییر کرده و باز تر شده!

وقتی دیدت باز تر باشه بر دیگران اثر میذاری! دیگه دیگران مثل قبل باهات برخورد نمیکنند و اونها مجبور به تغییر میشند! اونها پیشرفت میکنند...تو ای دانشجو میتونه کل جامعه ات رو تغییر بدی! باور کن!

پس...

-برای زندگی هدف داشته باش
-برای زندگی امید داشته باش

دانشجو بیدگلی فردا مال ماست!
---

++"دو با فرهنگ یکی در چین و دیگری در تگزاس زبان یکدیگر را بهتر می فهمند تا دو برادر که از فرهنگ بی بهره اند. اگر اداره امور جهان به کسانی که دارای فرهنگ بودند، واگذار می شد بی شک دنیای غیر از آنچه داریم، می داشتیم. ریشه ی بسیاری از سوء تفاهم ها، بسیاری از اختلافات، بی فرهنگی ست؛چون فرهنگ نباشد غریزه ها و شهوت ها در رابطه ی بین بشر و بشر، حکمفرما  می شوند، غریزه ها و شهوت ها همواره از سودجویی و خود پرستی پیروی می کنند"

***

"ممکن است دانش بتواند، بی کمک فرهنگ، بشر را به پیشرفت های شگفت مادی نایل کند، ممکن است یک دانشمند بی فرهنگ نیز از جهتی سودمند واقع شود ، به کشف میکروبی دست یابد یا کتابی مثلا در زمینه ی نجوم بنویسد ولی سرانجام چه؟ چنین دانشی برای جامعه پیشرفت می آورد اما حل مشکل نمی آورد"
محمدعلی اسلامی ندوشن- کتاب به دنبال سایه همای
+فرهنگ لغت معین واژه ی علافی: 1 - (حامص .) برنج - فروشی ، علوفه فروشی . 2 - (عا.) هرزه گردی ، بیهودگی ، بیکاری

+این پست قسمت به قسمت نوع نوشتن فرق خواهد کرد!

+حرف های زیادی هست که سعی کردم و میکنم خلاصه بگم!

منتظر قسمت های بعد باشید!