وارد شهرستان آران و بیدگل که شوی، محلههای تاریخی زیادی روبرویت خودنمایی میکند؛ محلههایی که بیشتر آنها در منطقه بیدگل از این شهرستان قرار دارند. یکی از این محلهها، درب ریگ است که به گفته معمرین و کارشناسان این شهرستان، یکی از پر جمعیتترین و با وسعتترین محلههای این منطقه است، به این معنا که از طریق محله درب ریگ میتوان به محلههایی چون ویرانه، هاشمیه و یزلان راه پیدا کرد.
با ورود به محله درب ریگ و مشاهده بافت تاریخی آن، این سئوال که وجه تسمیه این محل از کجا نشأت گرفته میشود، در ذهن میآید. برای رسیدن به پاسخ این سئوال، گفتههای عباس ملکی، کارشناس اداره میراث فرهنگی آران و بیدگل میتواند راهگشا باشد: این محل از آن جهت که از طرف شرق به بندریگ (تلهایی که به هم پیوسته هستند) متصل میشود و از طریق یک دروازه به ریگزارها میتوان دست پیدا کرد، به محله درب ریگ شهرت پیدا کرده است.
***
تابلوی محله درب ریگ روبرویمان خودنمایی میکند. اینجا همان مکانی است که یکی از بناهای قدیمی که سبک معماری و قدمت آن به دوره صفویه بر میگردد، به چشم میخورد. در کنار بنای آب انبار محله درب ریگ که در ابتدای ورود به این محله توجه هر بینندهای را به خود جلب میکند، سنگ نوشتهای قرار دارد که بر روی آن به تاریخچه و سبک معماری بنا اشاره شده است که با خواندن آن میتوان به قدمت صفوی بودن آن پی برد. از میدان درب ریگ میتوانستیم به راه پله آب انبار و پا شیر آن راه پیدا کنیم؛ بخشی که دارای سر در بسیار زیبایی است که با لقب کتیبهای سنگی در آن، این موضوع را برای هر بینندهای حکایت میکند که در دورههای قبل، افراد خیّری اقدام به مرمت و تعمیر این آب انبار کردهاند.
یکی از زیباییهای این آب انبار، اتاق کوچکی است که به نام تربه در میان اهالی محل شهرت دارد و در بالای راه پلهها تعبیه شده است. به طوری که با بالا رفتن از این مسیر، میتوان به این نمازخانه راه یافت.
وجود چند بادگیر زیبا و بلند بر بالای این آب انبار هم زیبایی خاصی را به فضا بخشیده است؛ بادگیرهایی که اکنون بخشهایی از آن بر اثر مرور زمان خراب شدهاند.
با نگاهی به مصالح اصلی به کار رفته در این آب انبار، این واقعیت مشخص میشود که عمده ترکیبات به کار رفته در ساخت آن، از خشت و آهک است و این در حالی است که بسیاری از آب انبارهایی که قدمت آنها به زمان صفویه و پیش از آن بر میگردد، عمده مصالح به کار رفته در آنها از سنگهای متنوع بوده که وجه تمایز این آب انبار با آب انبارهای دیگر در استان هم همین موضوع است.
در مخزن این آب انبار، چهار چشمه دیده میشود که بار سنگین سقف آن از طریق ستونهای سنگی حجاری شده نگه داشته میشود. به گفته کارشناسان میراث فرهنگی این شهرستان، اکنون آب این بنا در روزهای خشکی و کم آبی مورد استفاده ساکنان محل و محلههای دیگر قرار میگیرد.
***
یکی از گذرهای این شهر با ساباطهای بسیار قدیمی که هنوز با دیدن آن شکوه و عظمت زمان صفوی جلوی چشمان هر بینندهای پدیدار میشود، آدمی را به زمان قبل بر میگرداند. در این گذر، خانههای تاریخی با تزئینات دورههای مختلف از جمله قاجار و صفویه وجود دارد که اکنون درون تعدادی از آنها ساکنانی زندگی میکنند که زندگیشان را با تاریخ گذشتگان خود گره زده و با سکونت در این خانهها قصد زنده نگهداشتن یاد اجدادشان را دارند. اینجا همان جایی است که زنان و مردان با پوششهای خاص محلی پشت دار قالی مینشینند و از این طریق امرار معاش میکنند. مرضیه که 82 سال از بهار زندگیاش میگذرد درباره قدمت خانه تاریخی که در آن زندگی میکند چنین میگوید: این خانه یکی از قدیمیترین بناهای محل است که بعد از خانه پارسا به عنوان زیباترین بنا از دوران قاجار باقی ماندهاست.
وی کاملاً به یاد دارد که در سالهای بسیار دور که ساباط و گذر تاریخی که در این محل وجود دارد، از طریق آن میتوانستند به خانههای دیگر راه پیدا کنند، اما اکنون دیگر از آن کاربری اصلی هیچ خبری نیست.
مرضیه در لابهلای صحبت هایش به تخریب حسینیهای هم اشاره میکند که در سالهای گذشته رخ دادهبود و اکنون به جای آن، حسینیه دیگری با سبک و معماری خاص تعبیه شده است.
گفتههای این زن به اظهارات محسن محمدتبار، یکی از کارشناسان میراث فرهنگی شهرستان آرانوبیدگل بسیار نزدیک است که میگوید: ساختمان اصلی این حسینیه در دوران گذشته کاملاً تخریب شده و به جای آن ساختمان دیگری با سبک معماری سنتی و قدیمی زمان صفوی احداث کردند. بانی اصلی این حسینیه، حاج علی محمد رحیمی بنّا است و امروز منبر چوبی و منبتکاری شده این بنا زبانزد خاص و عام است که در بالای آن عبارت: “وقف بر حضرت ابیعبدا... الحسین (ع)“ کندهکاری شده که به زیباترین وجه ممکن جلوهنمایی میکند.
***
گذر تاریخی این محل، روزگاری محل تردد بازرگانان و تجاری بود که از کشورهای مختلف به اینجا میآمدند و کالاهای خود را به فروش میرساندند. اکنون مردم محل بدون آنکه از قدمت این ساباط و گذر تاریخی مطلع باشند، در زیر آن تردد میکنند و یا کودکان این محل را برای بازیهای خود انتخاب میکنند. بر این اساس برخی از کارشناسان، انتقادات خود را نسبت به شیوه نگهداری این محل تاریخی به شیوههای مختلفی بیان کردهاند. مریم قاسمی، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته معماری، دیدگاه جالبی در این زمینه دارد: امروز بسیاری از اهالی محل از ارزش این اثر تاریخی بی خبرند، چرا که اگر از تاریخچه این ساباط و گذر تاریخی مطلع بودند، در جهت حفظ و نگهداری از آن تلاش میکردند و هیچگاه اجازه نمیدادند این مکان به عنوان محلی برای بازی کودکان استفاده شود. با هر ضربهای که کودکان با توپ به این بنا وارد میکنند، خشت خشت آن ضربه میبیند و اکنون اگر با دقت به دیوارهای کاهگلی نگاه کنیم متوجه ترکهای بسیار باریک میشویم که البته از نگاه ما دور مانده است.
***
در این محل، همچنین دو باب حمام قدیمی وجود دارد که یکی از آنها به رئیسه و دیگری به حاج محمد شهرت دارد. البته قدمت حمام حاج محمد بیشتر از حمام رئیسه است. اگر چه در سالهای بسیار دور، کاشیهای قدیمی حمام حاج محمد را با کاشیهای جدیدی جایگزین نمودند.
بر دیوار غربی حمام، اشعاری دیده میشود که دارای مفاهیم جالبی است: دادم از گردش این چرخ فلک/ که نکرده به یکی شخص وفا/ حیف و صد حیف از آن قامت سرو/ که در این باغ در افتاد ز پا. از این اشعار اینگونه میتوان برداشت کرد که محله درب ریگ در دوران قبل از صفویه، باغ بزرگی بوده که در آن درختهای چنار و سرو با تنههای بسیار قطور وجود داشت که البته امروز دیگر هیچ نام و نشانی از آن باغ شنیده و یا دیده نمیشود.
البته ناگفته نماند که در این محل، خانه تاریخی پارسا، امامزاده علی اکبر و چندین مسجد تاریخی نیز وجود دارد که هر یک از آنها در جایگاه خود از زیباییهای خاصی برخوردار است.
نویسنده: آسیه عسگری
برای دیدن منبع مقاله به اینجا بروید
بابــــــــا درب ریگ خیلی متن خوبی بود بدفرم خوشم اومد دست مریزاد
موفق باشی بدفرم
سلام وبلاگت واقعا خوبه نه اینکه بخوام الکی بگم فقط اگه وقته من یک کم بیشتر بود تا کل مطالب را می خوندم چه عالی میشد
نوشتار خوبی بود ولی توضیحات دیگر و مکان های دیگری را نیز می شد اضافه کرد که درب ریگ را بیشتر و بهتر نشان دهد.
نوشته از من نبود بنابرین نمیخواستم در آن دست ببرم و چیزی اضافه کنم تا حفظ امانت کرده باشم.
چرا از هاشم بن علی صحبت نکردی
نمیخواستم درونش تغییری ایجاد کنم چون مقاله مال من نبود.