بیدگل به زبان کاریکاتور
بیدگل به زبان کاریکاتور

بیدگل به زبان کاریکاتور

میخندی باید...

دانشجوی بیدگلی-قسمت 5

دانشجوی بیدگلی-قسمت 5

از اینا بیکارتر هم هست آیـــــا؟ ... من میگم برات... این داستان سر دراز دارد!!!


http://www.bidgoli71.blogfa.com

http://www.bidgoli71.blogfa.com

قبلا در مورد این نوع داشجوی بیدگلی در قسمت 1 گفته بودم...این هم من باب مثال بود!


دانشجوی بیدگلی-قسمت 5

http://kianetanha.blogfa.com

در مورد این یکی حرفی برای گفتن ندارم!!


تعداد این نوع وبلاگها روز به روز داره زیاد میشه. خودشون هم نمیدونن برای چی وبلاگ درست میکنن! اینا فقط دوتاش بود که توی عنوان وبلاگ کلمه "بیدگل" رو استفاده کرده بودند!


قسمت های قبلی دانشجوی بیدگلی( برای مشاهده بر روی متن آن کلیک کنید):


دانشجوی بیدگلی-قسمت 4


دانشجوی بیدگلی-قسمت 3


دانشجوی بیدگلی-قسمت 2


دانشجوی بیدگلی-قسمت 1

دانشجوی بیدگلی-قسمت 4

دانشجوی بیدگلی-قسمت 4

دانشجو+بیدگل+کاریکاتور

دانشجوی بیدگلی-قسمت 4

کلا دانشجوی بیدگلی انواع زیادی داره که به مرور زمان با رسم شکل نشون میدم!!
شاید شما هم با این نوع از دانشجوی بیدگلی روبرو شده باشید....اینا از همون با کلاس هاش هستن! بعله!

حالا بعدا بیشتر در مورد انواعش براتون میگم!


یک نظر:

با سلام و احترام؛
با زبان کاریکاتور عیب های بیدگلی ها رو هم بگید تا شاید یه خورده حداقل این جونای  دانشگاهیش که فقط ظاهر شون امروزی باطنشون .....؟ بدونند که اخلاق زیباترین و هم ترین چیزی بود که پیامبر به خاطر اون مبعوث شد اخلاق زندگی و ارتباط اجتماعی ندارن همشهری .......... دلم پره والا اگه دستت به اون مثلا بچه های بالای بیدگلی برسون پیام ما را که ستاره و باران حیف است تلف شوند والاااااااا. موفق باشی


دانشجوی بیدگلی-قسمت 3

دانشجوی بیدگلی-قسمت 3

سخن رو از اینجا آغاز میکنم...


وقتی همه عوامل موجود، زود، تهدید، پول و سیاست از حل مسائل جهان عاجز ماند، فرهنگ باید پای به میان نهد ، اگر گره ها گشودنی بود،  سر انجام بدست آن گشوده خواهد شد، اکر گشودنی نبود، دلیل بر آن است که فرهنگ شکست خورده ، رمق خود را از دست داده و دخالت مردان با فرهنگ در اداره امور جهان تا به حد هراس انگیزی کاهش یافته است. (محمد علی اسلامی ندوشن، کتاب به دنبال سایه همای)

بعد میرسم به فردی که دانشجوی بیدگلی عمدتا در حرف های جامعه شناسانش به حرف های اون استناد میکنه...

شریعتی در باب جامعه شناسی می گوید:
” جامعه شناسی یک ظاهر پر جلال و جبروت و پُر پرستیژ دارد و یک باطن بی معنا و بسیار ابتدایی” وی روشنتر توضیح می دهد: ” اینکه بچه ها خیال می کنند جامعه شناسی علمی است که جامعه را می سازد و مشکلات مردم را حل می کند، یا علمی است که مردم را لااقل با جنس و محتوا و نظام و روابط خودشان آشنایی علمی میدهد، یک توهم است”

شریعتی را بیشتر  یک جامعه شناس می دانند در حالی که هیچ یک از مدارج دانشگاهی وی در رشته ی جامعه شناسی نبود. هواداران وی سعی می کنند او را یک مصلح اجتماعی و جامعه شناس معرفی کنند در صورتی که شریعتی اصلا جامعه شناسی را به صورت یک علم قبول نداشت !

...

پس از چند سخن کوتاه حاشیه-متن به اینجا میرسم که وقتی از فرهنگ در بیدگل میشه فرد دانشجوی بیدگلی به این جمله تکیه میکنه:

" ای دِه کوره فرهنگش مالِ عصرِ حجرَ. هزار سال دِگه ـَم دُرُس نِخواد شد"


خب در بررسی قسمت اول این جمله به این نکته میرسم که عصر حجر کی هست؟ چند سال پیشه؟!

کسانی که مطالعه ی تاریخی دارند میدونند اولین جمجمه ی اولین انسان و فرهنگش رو به حدود 2/5 میلیون سال پیش تخمین میزنند. از 2/5 میلیون سال پیش تا 6هزار و پانصد سال پیش را عصر سنگ یا عصر حجر میگویند. این انسان ها در ابتدایی ترین سطح فرهنگ قرار داشتند و در بازه ی حدود 12 هزار پانصد سال پیش تا  6هزار و پانصد سال پیش معنای خانواده را فهمیدند و تا قبل از آن به فقط صورت جمعی زندگی میکردند و جهششان به وسیله ی کشف آتش روی داد تا به واسطه ی آن به سرزمین های سرد کوچ را پیش بگیرند و همچنین بتوانند گوشت را بپزند...

خلاصه بگم که پس از عصر سنگ به دوره ای از تاریخ برمیخوریم که چنین ویژگی هایی دارد:
جوامع داری نظام خان نشینی
اتحادیه های قبیله ای
و پادشاهی های شهری ست
این دوره از تاریخ به نام عصر مفرغ نام گذاری شده و از 5500 تا 3500 سال پیش را تشکیل میدهد.

و...می ماند قسمت دوم این جمله:
"هزار سال دِگه ـم دُرُس نِخواد شد"
واقعا!؟...

...

...

شما بگید...


دیگر قسمت های این مطلب:

دانشجوی بیدگلی-قسمت 2  کلیک کنید


دانشجوی بیدگلی-قسمت 1  کلیک کنید

دانشجوی بیدگلی-قسمت 1

یه دانشجوی بیدگلی میتونه تو همین دهستان یا چهار تا کوچه بالاتر(کاشو آقا جو) درس بخونه و باز وقتی داره باهات حرف میزنه فکر کنه از طاق آسمون افتاده!


یه دانشجوی بیدگلی میتونه تا 11 روز برات درباره رابطه با آمریکا و نوار غزه و سوریه و روسیه و... حرف بزنه ولی درباره رشته ی خودش!


یه دانشجوی بیدگلی میتونه توی این اوضاع تحریم ای اقتصادی که اصلا در اوضاع کشور تاثیر نذاشته یه وبلاگ درست و توش از دماغ عمل کرده ماجون همسایه که عاشقش شده تا شورت مامان دوز رئیس جمهور کشور مالاگا که تازگی خریده مطلب بذاره!


یه دانشجوی بیدگلی میتونه درباره رفتن به دانشگاه های خارج(داخل خارج نه حاشیه!) حرف بزنه و همش بگه که داره اینجا تلف میشه و آخر ترم سوراخ دماغ استادی که ازش متنفر هست رو به خاطر نمره 10 لیس بزنه!


یه دانشجوی بیدگلی میتونه با خوندن مقدمه (صفحه اول) کتاب فلان دانشمند یا صاحب نظر که قبل از انقلاب از کشور فرار کرده درباره اش در مجالس خصوصی و عمومی جلسات نقد و تحلیل کتابش و علل فرارش رو ترتیب بده!


یه دنشجوی بیدگلی میتونه هیچ کدوم از این اینا رو نداشته باشه و بازم دانشجو باشه چون فقط نود درصد میتونن این خصوصیات بالا رو داشته باشن!


یه دانشجوی بیدگلی میتونه تمام این متن رو بخونه و پس از افسوس های فراوان خودش رو جزء اون 10 درصد بدونه!

------


+لطفا به خود بگیرید و منتظر قسمت های بعد باشید!

+تصویری که برای این پست انتخاب شده بود برای پست های بعد در نظر گرفته شد!

+حداقل 20 پست آماده در چرکنویس وبلاگ منتظر انشار هستن!