بیدگل به زبان کاریکاتور
بیدگل به زبان کاریکاتور

بیدگل به زبان کاریکاتور

میخندی باید...

لغات و اصطلاحات در لهجه ی مردم بیدگل

لغات و اصطلاحات در لهجه ی مردم بیدگل
زبان اهالی آران و بیدگل ، فارسی رایج ولی دارای لهجه های متفاوتی هستند.زبان محلی این منطقه که در اصطلاح به آن زبان « دهی» می گویند از زبانهای پهلوی قدیم است که تا این زمان در سرتاسر شهر ها و بخشهای حاشیه کویر(نطنز، بادرود، زواره و ... ) با اندک تفاوت در لهجه رایج است و با زبانهای دیگر ایرانی چون ترکی ، لری، کردی و مازندرانی وجوه مشابهی دارد.

به طور کلی گویشهای پهنه کاشان ، خواه روستاهای درون کوهساران و خواه آبادیهای گسترده در کویر و دشت آن، هم از لحاظ واژگان و هم از لحاظ دستوری و آوایی اهمیت خاصی دارد. در سالهای اخیر تحقیقات پراکنده ای درباره گویش آران و بیدگل صورت گرفته که مفصل ترین آن در زمینه دستور زبان و فرهنگ واژگان محلی، کتاب « زبان کویر » تالیف عباس علیجان زاده است.
ادوارد براون می گوید: « شک نیست که چون زبانهای متشابه وسعت دارند قطعاً دارای ریشه های باستانی هستند.» وقتی که با افراد بعضی ازروستاهای اطراف کاشان ونطنز وآران وبیدگل صحبت می کنیم، وجه تشابه زیادی بین شیوه ی تکلم آنهاست. البته دربعضی لغات تغییراتی ازجهت تلفظ ایجاد شده است ولی اصل ریشه یکی است. بعضی ها گفته اند که اصل این لغات مربوط به زبان پهلوی ساسانی است.


این لغات و اصطلاحات توسط وبلاگ «بیدگل به زبان کاریکاتور» جمع آوری،تنظیم و تکمیل شده است.

اگر نظری در تکمیل این لغات دارید نظرات خود را به ما انتقال دهید!


وبلاگ های استفاده شده در تکمیل این لغات:


برای دانلود فایل لغات اینجا کلیک کنید


م بشدگم که عینهو طیفوو
تو به از م کدم گله دیدی
مث کردوی گبجه بایجم
سفت چاییده ای و چندیدی
جون م حالگه دگه وادار
ولموو ک چقذه دم میدی
سراینده:مصطفی مهیمنی(طبای بیدگلی)


آئین هوربابایی در آران و بیدگل

آیین هوربابایی یا نیمه ای که در شب نیمه ی ماه رمضان توسط جمعی از کودکان و نوجوانان برگزار میشود و به خواندن شعرهایی میپردازند و در کوچه ها میچرخند. هر خانه بسته به سلیقه و خواست خود به این کودکان چیزی میدهد...یکی پول خرد، یکی چند شکلات،یکی شیرینی و یا چند گردو و ...و به نوعی تداعی گر انفاق در این روزها میباشد.


نگاهی به آواز آئینی هور بابایی در آران و بیدگل

این آواز آئینی که از گذشته‌های دور در منطقه آران و بیدگل و کاشان خوانده می‌شده مربوط به آیین انفاق در ماه مبارک رمضان است.

این آواز در آران و بیدگل در دو بخش از شب اول تا شب نیمه‌ی رمضان و نیز در شب نیمه‌ی رمضان اجرا می‌شود، بدین ترتیب که گروهی از کودکان و نوجوانان بر اثر قرار قبلی بین خودشان، بعد از افطار در یک مکان مشخص جمع شده و بنا به رأی، یک نفر صندوق‌دار و یک نفر میان‌دار انتخاب کرده و پس از فرستادن سه صلوات بلند که معنای خبری دارد به راه می‌افتند و در کوچه و محله‌ها به گردش درآمده و نیاز خود را طلب می‌کنند، میان‌دار حکم تک‌خوان را دارد و صندوق‌دار اجناس داده شده را که اکثراً پول و خوراکی است جمع می‌کند و جمع بچه‌ها در پاسخ به هر بیتی که تک‌خوان ادا می‌کند، پاسخ می‌دهند: «هور بابا، هور بابا» یا «هوم بابا هوم بابا» نوعی مونوفونیک، هتروفونیک که خاصیت اکثر جمع‌خوانی‌های کودکان و نوجوانان ایرانی است. بعد از خواندن این اشعار میان‌دار دعا می‌کند و با آمین گفتن همه، جمع دوباره راه افتاده و به محل دیگر و یا کوچه‌ی دیگر می‌رود.

ادامه مطلب ...

آیین‌ها و آداب و رسوم مردم ابوزیدآباد

آیین‌ها و آداب و رسوم مردم ابوزیدآباد و فرهنگ راژی

آیین‌های عاشورا
هر ساله طی دهه محرم، آیین‌های ویژه‌ای که به نحوی بسیار زیبا پیوند فرهنگ اصیل ایرانی را با فرهنگ ناب اسلامی به نمایش می‌گذارد، در میدان‌گاه‌های ابوزیدآباد و درب زیارت امامزاده عبدالله سلام الله علیه برگزار می‌شود.

اوج این آیین‌ها همانگونه که انتظار می‌رود در روز عاشورا است که به "آیین نخل‌گردانی" معروف است.

نقش‌ها به ترتیب از کانون به حاشیه عبارتند از:

1). پارچه مشکی به نشانه‌ی سوگواری بخش اعظم پیکره‌ی نخل را می‌پوشاند.

2). حاشیه نازک سبزرنگ پارچه‌های سبزی است که با آن یال‌های نخل را به نشانه‌ی سیادت و آقایی آل علی علیهم السلام می‌پوشانند.

3). پیشانی سرخ‌فام نخل به نشانه خون ریخته‌ی سیدالشهدا در راه عدالت و خداباوری، آمیزه‌ای از کرک‌هایی است که نخل‌آرا با دقت و حوصله آنها را در پیشانی و دنباله‌ی این نخل بزرگ و سنگین چوبی چیده است. این کرک‌ها حاصل کار پرمشقت زنان و دختران قالیباف این منطقه است.

4). مجموعه‌ای از دیرک‌های چوبی زیر نخل امکان برداشتن این پیکره‌ی سنگین، آوردن آن از حسینیه به میدان‌گاه، گرداندن آن در میدان‌گاه و سپس برگرداندن آن به حسینیه را روی دستان مشتاق فراهم می‌کند.

5). مخروط‌های روی پیشانی نخل، کلاهخودهایی برنزی است که بر پیشانی و دنباله نخل چیده می شوند و نشانه دلاوری و رشادت امام و یاران شهید همراه ایشان است.

6). میان کلاهخودها، اسپندان‌های آویخته دیده‌ی شورچشمان و بدخواهانی را نشانه می‌رود که پس از هزار و چهارصد سال شاهد جوشش فزاینده‌ی مهر و دلبستگی توده‌های مردم به آل علی علیهم السلام هستند.

7). سرانجام اگر بیرونی‌ترین و آخرین متن تصویر، چهره‌ی جمعیت سوگوار و بهم فشرده‌ای است که با دیدگان اشکبار پیکر امامشان را بدرقه می‌کنند.

نقش‌های منتظم و کانون‌گرای موجود در نماد فرهنگ و آیین گویش‌وران راژی، نشان از پیوند باشکوه آیین انسان‌ساز امام حسین علیه السلام و فرهنگ ستوده‌ی ایرانیان دارد

آیین عروسی
بیشترین آثار بجای مانده از آیین‌های جشن بویژه مراسم عروسی را به نظر می‌رسد در روستاهای دورتر مانند قاسم‌آباد باید جستجو کرد.

آیین آب‌شنجان (اوشنجو)

این آیین بسیار زیبا ریشه در باورهای ایرانیان از پیش از اسلام و آیین زرتشت دارد. استاد شهید مرتضی مطری در کتاب گرانسنگ «خدمات متقابل اسلام و ایران» یادآور می‌شوند که زرتشت بر پایه روایات موجود از جمله پیامبران الهی بوده است که مانند بسیاری دیگر از پیامبران دیگر آیین او پس از ایشان دگرگون شده است.

درآیین آب‌شنجان که به واقع اقلیمی ـ دینی است هر بامداد بویژه بامداد روزهای آدینه، کف خاکی یا آجرین حیاط‌های خانه‌های کهن و نیز کوچه‌ها با آفتابه‌های مسین و جاروهای بلند فراشی توسط مادران و دختران چادر به کمربسته آب‌فشانی می‌شود و پس از آن که بوی خوش زمین و کاهگل آب‌خورده، فضا را برای رهگذران و ساکنان معطر کرد، با دود سفید اسپند برخاسته از مجمرهای کوچک مسین آذین می‌شود.

سلام‌های بلند و گرمی که میان برگزارکنندگان آیین و رهگذران، کوچه‌ها را فتح می‌کند؛ به رهگذر طراوت و به آن مادر صبح‌خیز قوت می‌بخشد. دریغ که هجوم فرساینده‌ی زندگی شهری و ماشینی چون آفتاب سوزنده‌ی کویر، شبنم شفابخش این رسوم دیرین را هر روز برمی‌چیند و جای آن را خاکروبه بیگانگی و تعارفات خشک می‌پاشد.

آیین هاها
این آیین پس اذان و نماز شامگاه در ده روز آغازین ماه رمضان برگزار می‌شود.

منبع:روجگان

پوشاک محلی در فرهنگ راژی(ابوزیدآباد)

پوشاک محلی در فرهنگ راژی ابوزیدآباد

درآمد
رنگ، طرح، جنس، شیوه، مکان و زمان پوشیدن لباس از جمله ملاحظاتی است که به آن می‌تواند معنا و روح ببخشد. قشر سالمند منطقه ابوزیدآباد هنوز پوشاکی سبک از گذشته بر تن دارند ولی نو پوشیدن اصیل آن جمع محدودی از راژی‌زبانان را در بر‌می‌گیرد ولی در همین جمع محدود هم ندرتا پوشاکی مورد استفاده است که دیرینگی و وقار آن شگفت‌انگیز است. پایگاه روجگان برخی از پوشاک‌های محلی منطقه ابوزیدآباد را معرفی می‌کند.

تمو مدام
شلوار پاچه گشاد مانند بختیاری‌ها با رنگ مشکی است که ریش‌سفیدان و معتمدان در مجالس رسمی می‌پوشند و شکوه و وقار خاصی به فرد می‌بخشد. امروزه پارچه ویژه‌ی این شلوار برای جوانانی که مشتاق دوختن و پوشیدن این شلوار ایرانی باستانی هستند نایاب است.

قافا نیفتنا
شامل یک پیراهن ستبر و بلند است که با لباده شباهت بسیار دارد و یک شلوار مشکی گشاد با نام تمو مدام است.

چارقد
پوششی چارگوش و بلند و کامل برای زنان و دختران که زیر چادر می‌پوشند و حتی بدون چادر هم کامل است. این پوشاک متین و بسیار زیبا با تمام کمالاتی که برای زن ایرانی دارد در بستر بی‌سروسامانی سده اخیر فرهنگ ایران زمین مورد بی‌مهری بسیار قرار گرفت ولی بسی جای شکرگزاری است که هنوز در منطقه ابوزیدآباد بویژه در میان زنانی که شان و اصالت خود را در تقلید کور از مدسازان نابخرد و گاه مزدور نمی‌دانند، این پوشاک با گل‌های رنگی بر سر زنان است.

در نخستین همایش ایران‌شناسی محققی از استان بوشهر عنوان کرد که ایرانیان از پیش از از اسلام در مقایسه با ملل دیگر بسیار اهل شرم و نجابت بوده‌اند به نحوی که واژه‌هایی مانند چادر، لچک و چارقد به جهت زبان‌شناسی ریشه در پارسی باستان دارند.

پاچین
پیراهن بلند و تمام چین‌دار دختران و زنان که دو کار به ظاهر غیر قابل جمع را با هم انجام می‌داد. هم پوششی کامل و ساتر برای اندام زن بود و هم شکوه و زیبایی زن ایرانی را از نظرگاه پاک‌چشمان پوشیده نمی‌داشت. پاچین همچون بسیاری از لباس‌های کهن ایرانی، چشم را متوجه پاکی و شان زن ایرانی می‌نماید ولی متاسفانه لباس‌های امروزی با زدودن آن قداست، نگاه بیماردلان و آلودگان را به دنبال خود می‌کشد.
منبع: روجگان

زبان محلی بیدگل(زبان دهی)+ماشالله قنبری

دیروز آقای ماشاالله قنبری وبلاگ زبان محلی بیدگل را راه اندازی کردند که امیدوارم با فعالیت ایشان دوباره زبان محلی بیدگل که در حال فراموشی ست جانی تازه بگیرد.

و در اولین مطلب در وبلاگ خود این جمله را نوشته:
"علاقمندبودم یک وبلاگ برای نوشتن جملاتی به زبان دهی داشته باشم"

آدرس وبلاگ زبان محلی بیدگل:
http://vegol.mihanblog.com


زبان اهالی آران و بیدگل ، فارسی رایج ولی دارای لهجه های متفاوتی هستند.زبان محلی این منطقه که در اصطلاح به آن زبان « دهی» می گویند از زبانهای پهلوی قدیم است که تا این زمان در سرتاسر شهر ها و بخشهای حاشیه کویر(نطنز، بادرود، زواره و ... ) با اندک تفاوت در لهجه رایج است و با زبانهای دیگر ایرانی چون ترکی ، لری، کردی و مازندرانی وجوه مشابهی دارد. در سالهای اخیر تحقیقات پراکنده ای درباره گویش آران و بیدگل صورت گرفته که مفصل ترین آن در زمینه دستور زبان و فرهنگ واژگان محلی، کتاب « زبان کویر » تالیف عباس علیجان زاده است.

عقاید خرافی مردم بیدگل-قسمت۲

همان طور که گفته بودم عقایدی که مردم بیدگل بر آن باور دارند و اکثر آنها هم خرافی میباشد را در هر قسمت ۱۰ تایی در اینجا میگذارم.از دوستان تقاضا دارم که اگر به غیر این موارد که نوشته ام مورد دیگری به ذهنشان میرسد در قسمت نظرات با من در میان بگذارند.ممنون.

11-کسی که دو دندان جلویش فاصله دار است دارای شانس می باشد.

12-اگر جغدی بر روی دیوار خانه ای شیون کند فردی از خانه میمیرد.

13-اگر قیچی به طور متوالی باز و بسته شود دعوایی رخ میدهد.

14-اگر قندی به طور ناخوداگاه در چای بیوفتد مهمان می آید.

15-اگر کفش به طور ناخوداگاه جفت شود خواستگار می آید.

16-اگر ناگهان کف دست فردی بخارد پول به دست آن شخص میرسد.

17-اگر شخصی به طور ناگهان کف پایش بخارد پولی از دست میدهد.

18-اگر تفاله چای روی چای بیاید مهمان برای آن خانه می آید.

19-هرکسی نان سوخته نخورد به مکه می رود.

20-کسی که خال بر دست خود دارد به مشهد میرود.‏‎

با تشکر از همشهری،صاحب وبلاگ روزنوشتــــ ـهآیِ من که چند مورد را ایشان ذکر کردند.

موضوعات مرتبط با این مطلب (برای مشاهده مطلب بر روی آن کلیک کنید):

عقاید خرافی مردم بیدگل-قسمت۲

عقاید خرافی مردم بیدگل-قسمت۱

مسجد نقشینه با روضه‌خوانی ۱۰۰ساله در آران و بیدگل

مسجدی با روضه‌خوانی ۱۰۰ساله در آران و بیدگل
خبرگزاری فارس: مسجد تک ایوانی نقشینه قدیمی ترین اثر به جا مانده از دوره‌ سلجوقی در شهر آران و بیدگل است. این مسجد پرستشگاهی است به قدمت روح آزاد و عرفانی آدمی در طول تاریخ این سرزمین.

به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از شبستان: از آفتاب ملایم صبح یکی از جمعه های روح بخش اردیبهشت ماه عبور کردم و از پله های آجری مسجد بالا رفتم از درب عتیقه آن گذشتم، وارد دالان نیمه تاریکی شدم در سکوت از دالان گذشتم نه بلکه از تاریخ گذشتم و به پیش از تاریخ رسیدم. مسجد نقشینه پرستشگاهی است به قدمت روح آزاد و عرفانی آدمی در طول تاریخ این سرزمین. ایوان مسجد، سادگی و شکوهش را در هم آمیخته است و بی واسطه رو به قبله قرار دارد و محراب که اشارتی دارد بر اینکه می توان از خاک به افلاک رسید.

گردش آجرها و مقرنس ها با انحنای دلپذیر در گوشه های پنهان شبستان که کم نور ترین جای مسجد است آدمی را به مکاشفه وادار می کند و من می اندیشم به این خاک مقدس به خاک عشق، به خاک بیدگل که چه دری را در صدف دارد.

مسجد تک ایوانی نقشینه به عنوان قدیمی ترین اثر بجا مانده از دوره‌ سلجوقی در شهر آران و بیدگل محسوب می شود. وجه تسمیه این بنا به جهت وجود نقش و نگارهای زیبا و بدیعی است که در دوره‌ صفوی به ایوان مسجد اضافه شده و زینت بخش کالبد و نمای بیرونی آن بوده است. این بنا مساحتی نزدیک به 1200 متر مربع داشته و در گذشته مجموعه بازار، حوض خانه، کارگاه شعربافی، حسینیه و میدان خانقاه، بقعه‌ چهل دختران (اختران) و تربه نقشینه را شامل می شده که هم اکنون حوض خانه، کارگاه شعربافی و بازار روبروی آن کاملاً تخریب شده است.

مسجد نقشینه توسط حاجی بابا قاسم بیدگلی مورد بازسازی قرار گرفته است که سبب شده برخی آن را به نام مسجد حاجی بابا قاسم نیز بشناسند. این بنا طی دوران های زندیه و قاجاریه نیز مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته و محرابی منقش به اسمای الهی و کتیبه ای مربوط به سال 1215 ه.ق به خط حاج محمد بیدگلی در ایوان مسجد الحاق شده است.

فضای پشت ایوان نقشینه را شبستان تابستانی تشکیل می دهد. بخش شبستان زیر زمینی (زمستانی) آن نیز شامل چند ردیف چشمه طاق کوتاه است که هم اکنون مردم محل از شبستان تابستانی برای گزاردن نماز استفاده می کنند. از جمله آثار نفیس و ارزشمند این مسجد، مجموعه 30 جلدی قرآن خطی (هر کدام یک جزء) نوشته شده به سال 1198 ه.ق است. این مسجد را می توان به عنوان اولین کانون فرهنگی مذهبی زنان منطقه در دوره‌ زندیه نام برد.

این مسجد توسط «حاجی بابا قاسم بیدگلی» مورد بازسازی قرار گرفته و به استناد به ماده تاریخ ذکر شده در کتاب زادالمعاد علامه مجلسی به سال 1076 هجری قمری برمی‌گردد که سبب شده برخی آن‌را به‌نام مسجد حاجی بابا قاسم نیز بشناسند.

محله درب مختص‌آباد آران و بیدگل در کنار محله‌های توی‌ده، دربریگ، ویرانه و مختص‌آباد، یکی از مهم‌ترین و تاریخی‌ترین محله‌های درون بافت محسوب می‌شود که در دل خود‌، مجموعه‌ای بزرگ از آثار با ارزش دینی، فرهنگی را جای داده است و با پشت سر نهادن تاریخ پرفراز و نشیب خود هنوز این آثار در آن خود‌نمایی می‌کنند.

مرکز محله، بازارچه‌ای بوده است که روبروی مسجد تاریخی نقشینه قرار داشته است که گذر تاریخی مرتبط دو دروازه مخلص و هادیه (شاهزاده اسماعیل و هادی) از این بازارچه می‌گذرد.

از جمله درهای با ارزش دیگر این مرکز، می‌توان به مجموعه مسجد نقشینه، بازارچه، حسینیه خانقاه، بقعه چهل دختران، مجموعه خانه طباطبایی، آب انبار حاج میرزا معصوم، حمام رییسه و مسجد حاج ملامحمود اشاره کرد که تمامی آن‌ها در مسیر گذر تاریخی خود، هنوز به زندگی ادامه می‌دهند.

حوض خانه نقشینه در قسمت شمال شرقی مسجد و درون بازار قرار داشته و کارگاه شعربافی نیز در گذر سمت شرقی بنای مسجد فعال بوده که هنوز شعربافان و کارگران این محله آن‌را به‌خوبی به یاد می‌آورند. فضای سرپوشیده و ساباط بلند روبروی مسجد نقشینه تا سال 1371 شمسی یکی از مراکز اقتصادی وتجاری درون بافت محسوب می‌شده که در دو طرف خود مغازه‌ها و دکان‌های نانوایی‌، آرایش‌گری، قصابی‌، نجاری و خامه‌فروشی و شیره‌پزخانه ( کارگاه پخت شیره و حلوا کنجد ) را جای داده بود که متأسفانه هم‌اکنون تمامی آن تخریب شده است.

این بنا طی دوران زندیه و قاجاریه نیز مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است و محرابی منقش به اسمای الهی و کتیبه‌ای مربوط به سال 1215 هجری قمری به خط حاج محمد بیدگلی در ایوان مسجد الحاق شده است. فضای پشت ایوان نقشینه را شبستان تابستانی تشکیل می‌دهد که در سال 1376 شمسی توسط حاج علی محمد رحیمی و با کمک اداره میراث فرهنگی مرمت و بازسازی شده است. ایوان بلند و رفیع این بنا در سال 1380 شمسی با کوشش هیئت امنای مسجد و توسط استاد آقا رضا میخو به طرز ماهرانه‌ای مورد مرمت و استحکام بخشی قرار گرفته است.

بخش شبستان زیرزمینی (زمستانی) آن نیز شامل چندین ردیف چشمه طاق کوتاه است که مورد استفاده قرار نمی‌گیرد و مردم محل از شبستان تابستانی برای نمازگزاردن استفاده می‌کنند. مجموعه 30 جلدی قرآن خطی از جمله آثار ارزشمند و نفیس این مسجد است هر کدام یک جزء با قدمت 1198 هجری قمری است که به‌همت عده‌ای از زنان محله و به خط سید «میرزا حسینعلی بیدگلی» بوده که با این وجود می‌توان این مسجد را به‌عنوان اولین کانون فرهنگی مذهبی خواهران منطقه در دوره زندیه مورد تحلیل و بررسی قرار داد.

در این محله کوچه ای معروف به ملا وجود دارد که محل سکونت عده‌ای از علما و فضلای بزرگ شهر ( ملا محسن جبل عاملی و فرزندانش ) بوده که برخی از آن‌ها هم اکنون در مقبره العلمای بیدگل مدفون هستند.

این بنا در جهت شرقی مسجد نقشینه و در مسیر گذر تاریخی بیدگل قرار دارد و در زمان صفویه، حاج «حسین دوست»، پایه‌گذار صوفیه در این مکان بوده است و عنوان خانقاه نیز به‌همبن دوره بر می‌گردد و سپس به حسینیه خانقاه معروف شده است و در زمان حال مرکز هیئت سقایی علی اکبری بیدگل است.

هیئت سقایی یکی از قدیمی‌ترین دسته‌های مذهبی در آران و بیدگل است که علی‌رغم تغییر شکل تمامی هیئت بعد از انقلاب، هنوز رسم و شیوه قدیمی و سنتی خود را حفظ کرده‌ است. وجود جام آبی به سال 1161 و توغ به سال 1095 هجری قمری و اشیای ارزشمند بسیاری که همه متعلق به این هیئت و دارای وقف‌نامه است، گواه این قدمت است.

منبر چوبی معرق‌کاری بزرگ حسینیه خانقاه با دو دیرک در طرفین پله‌ها و تزئینات آیه الکرسی در حاشیه دیواره اطراف پله‌ها و صلوات کبیره دارای 10 پله است که در جلوی آن شرح وقف‌نامه آن حکاکی شده است. واقف منبر ، استاد «علی رضا بن حسنعلی» بوده و هم دوره با منبر حسینیه دربریگ بیدگل در تاریخ 1237 هجری قمری به خط سید «مرتضی طباطبایی بیدگلی» است.

این منبر اخیرا با کوشش و حمایت مهندس «حسنی مقدم» ، مدیریت حفاظت و احیای اداره میراث فرهنگی کاشان و «محسنی تبار» مسئول اداره دکر شده مرمت و در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

از جمله آثار دیگر می‌توان به وسایل تعزیه‌خوانی و پوش مذهبی با وقف نامه متعلق به سال 1322 هجری قمری و به خط «حسین بن عبدالباقی طباطبایی بیدگلی» اشاره کرد که هنوز در ایام محرم، سایه‌گستر عزاداران هیئت سقایی علی اکبری است. مشهور است که در زمان مرحوم استاد «فرج الله واصف بیدگلی» ( 1323 ه.ق ) که شاعری با اخلاص، فرزانه و مادام العمر بابا و سرپرست هیئت بوده ، به سقایی تغییر نام داده شده است.

از نکات جالب توجه، قدمت قریب به صد ساله برپایی مراسم روضه‌خوانی هر هفته، شب جمعه‌ها در این حسینیه است که توسط خاندان روحانی در این مکان برگزار می‌شود. در سمت شرقی فضای درونی حسینیه خانقاه، فضای کوچکی وجود دارد که هیچ‌گونه بازشوی نداشته و تنها راه دسترسی به آن‌، حفره‌ای است که از فضایی دالانی شکل به آن راه می‌یابد.

منبع: خبرگزاری فارس



 مسجد نقشینه  با روضه‌خوانی ۱۰۰ساله در آران و بیدگل
سلام
برایم جالب بود وجالب تر  اینکه قسمتی از انشا خودم را خواندم که در پستی با عنوان  ( در محراب  صبح ) راجع به مسجد نقشینه حدود دو سال قبل نوشته بودم .
(..... از آفتاب ملایم صبح یکی از جمعه های روح بخش اردیبهشت ماه عبور کردم و از پله های آجری مسجد بالا رفتم از درب عتیقه آن گذشتم، وارد دالان نیمه تاریکی شدم در سکوت از دالان گذشتم نه بلکه از تاریخ گذشتم و به پیش از تاریخ رسیدم. مسجد نقشینه پرستشگاهی است به قدمت روح آزاد و عرفانی آدمی در طول تاریخ این سرزمین. ایوان مسجد، سادگی و شکوهش را در هم آمیخته است و بی واسطه رو به قبله قرار دارد و محراب که اشارتی دارد بر اینکه می توان از خاک به افلاک رسید.

گردش آجرها و مقرنس ها با انحنای دلپذیر در گوشه های پنهان شبستان که کم نور ترین جای مسجد است آدمی را به مکاشفه وادار می کند و من می اندیشم به این خاک مقدس به خاک عشق، به خاک بیدگل که چه دری را در صدف دارد.....)

پاسخ:
این مطلب رو خبگزاری فارس گذاشته بود...از یه جهت میشه گفت خودشون اینقدر نبوغ ندارن یه چیزی بنویسن!...

از یه جهت میشه گفت ایرانی ها کارشون فقط کپی کردنه!...

و از یه دید مثبت هم میشه گفت که اینقدر نوشته شما زیبا و ارزنده بوده که اونا برداشتن توی گزارش خودشون نوشتن...!

حالا که کل مطلبش رو بررسی کردم مثل اینه اینکه  !! ...مثل اینه هر مطلبی توی اینترنت بوده جمع کردن و از هر کدوم یه خورده اش رو برداشتن و این مطلب رو به عنوان گزارش رد کردن!!!
بیدگلی

http://www.bidgoly. blogfa.com

یکشنبه 30 بهمن 1390 ساعت 19:48


اسپند رعیتی مردم آران و بیدگل

به گزارش خبرنگار ایمنا از آران و بیدگل، مردم آران و بیدگل در گذشته دور و بر اساس تقویم تاریخ ایرانیان باستان ماه‌های سال را سی روز حساب می‌کردند و یک سال را ۳۶۰ روز و پنج‌روز باقیمانده را جدا نگه می‌دارند و آن ‌را پنجه یا پنگه می‌نامند.

بر این اساس، بیست و پنجمین روز بهمن ماه در تقویم، رسمی شب اول اسفند به شمار می رود که در فرهنگ عامیانه آران و بیدگلی ها آن‌ را شب اسپند رعیتی می‌نامند.

مراسم شب اسفندی و یا همان اسپندگان نزد مردم آران و بیدگل بسیار گرامی بوده و هست.
مردم این خطه کویری عقیده دارند در شامگاه ۲۵ بهمن، حتما باید پلو بپزند.
در این شب مردم اگر خروس و یا مرغی در خانه داشتند سر می بریدند و با نخود طبخ می کردند و برنج بار می گذاشتند.
در شب اسفندی، کسبه آران و بیدگلی اگر شاگرد و یا کارگری داشتند، مقداری برنج و روغن به آنان می دادند تا رسم دست و دلبازی کویریان را در این شب نیک به جا آورند.
سنت هدیه برنج و روغن و برخی مایحتاج زندگی در این شب هنوز در فرهنگ مردم آران و بیدگل زنده است و خانواده های متمکن به دیدار مستمندان و سالمندان می روند و با تقدیم هدایا، شادی را به خانه آنان می برند.
تازه دامادهای آران و بیدگل نیز در این شب، با مراسمی ویژه هدایایی بسته به وضعیت مالی خود شامل قطعه طلا، پارچه، کفش و همچنین مقداری برنج و روغن و سبزی به عنوان اسفندی برای همسرشان می فرستادند.
این هدایا بر روی تحته چوبی به نام پاتنی یا طبق قرار می گرفت و مردی آن را به روی سر خود می گذاشت و به همراه یک گوسفند زنده به خانه عروس می برد.
مغازه داران در این شب محل کسب خود را چراغانی می‌کنند و آجیل‌فروشان برای اسپندی آجیل درست می‌کنند.
شب اسفندی برای مردم آران و بیدگل پیام آور بهار است و بوی خوانچه های نقل و نبات و بوی چادر نماز سفید نو عروسان می دهد.
مراسم ویژه شب اسپندی در آران و بیدگل نمادی از به یاد مستمندان بودن، عاشق انسان ها و انسانیت بودن است.

منبع:خبرگزاری ایمنا

عقاید خرافی مردم بیدگل-قسمت1

در زمان های قدیم در ایران  و کلا در جهان چون مردم سوادی چندانی نداشته اند عقایدی خرافی و در ذهن آنها شکل میگرفته است که مردم قدیم بیدگل هم از آن مسنثنا نبوده اند. مثلا مردمان قدیم دلیل زلزله را این میدانسته اند که زمین بر روی شاخ گاوی است و وقتی گاو سرش را تکان میدهد زمین به شاخ دیگر گاو میرود و زلزله صورت میگیرد. من چند تا از باورها و عقایدی که هنوز هم تعدادی از مردم بیدگل به آن اعتقاد دارند را در اینجا ذکر میکنم. من در پی علت این باور ها بودم که توانستم دلیل چند تا از آن ها را پیدا کنم ولی اکثرا این باورهای مردم قدیم بر پایه خرافه بوده است. من چند تا از باور ها را جمع کرده ام که هر موقع  تا10 شود در اینجا میذارم. این هم 10 تای اول...
اگر کسی دلیل چند تا باور هایی که مردم بیدگل دارند را میدونه و یا به غیر اینهایی که من نوشتم باور دیگری که مردم بیدگل دارند به ذهنش میرسه در قسمت نظرات وبلاگ به اطلاع من برسونه...ممنون.

1-هرکسی نان سوخته نخورد به کربلا می رود.
توضیح: در زمان های قدیم مردم بیدگل بسیار مذهبی بوده اند و یکی از آرزوهایشان هم رفتن به کربلا بوده و اولا بخاطر اینکه در قدیم نان به مقدار فراوان وجود نداشته و ثانیا نمیخواستند که اصراف بشود این باور در ذهن مردم شکل پیدا کرده است.

2-هر کسی که ناخن را بسوزاند دیوانه می شود.

3-در شب نباید ناخن را کوتاه کرد.
توضیح:در زمان های قدیم به علت وجود نداشتن برق و روشنایی کافی برای هر خانه در شب این باور در ذهن مردم جای گرفته چون اگر ناخن در تاریکی به زمین بریزد ممکن است در غذای افراد خانواده ریخته شود و آنها مریض شوند.

4-موی ریخته شده سر را باید در پاشنه در ریخت.

5-ناخن را باید در خاک چال کرد.

6-اگر در غروب دو خواهر با هم کوچه را جاروب کنند سر مادرشان هوو می آید.

7-جاروب کردن در غروب بد است.

8-پسر جوانی که در کوچه سوت میزند،وقت ازدواجش شده است.

9-هر کسی که دندان هایش فاصله دارد کینه توز نیست.

10-کسی که دوبار متوالی عطسه کند عمرش زیاد می شود.


موضوعات مرتبط با این مطلب (برای مشاهده مطلب بر روی آن کلیک کنید):

عقاید خرافی مردم بیدگل-قسمت۲

عقاید خرافی مردم بیدگل-قسمت۱

مراسم های مردم آران و بیدگل

مراسم و مواریث معنوی مردم آران و بیدگل
نیمه اول ماه محرم 
بنا به معمول سنواتی از دورانهای بسیار قدیم در آران و بیدگل و شهرها و آبادیهای اطراف در روزهای نیمه اول ماه محرم هر سال مراسم بزرگداشت و عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین و شهدای کربلا با آئین های خاص و ویژه ای برگزار میگردد . در روزهای تاسوعا و عاشورا هیئات و دستجات مختلف با سبک و سیاق خاصی به عزاداری میپردازند . مضافا اینکه در این دو روز با استفاده از دیگهای مسی بسیار بزرگ به نام دیگ شاه حسینی انواع آش حلیم – شیر برنج – حلوا و با استفاده از آرد – روغن – شکر – شیر – شیره انگور نوعی نان با عنوان نان عباسعلی طبخ و بین مردم توزیع میشود . در روز عاشورا در ابوزید آباد و در روز یازدهم محرم در محله وشاد در شهر آران و بیدگل و در روزهای دهم و یازدهم و دوازدهم محرم در نوش آباد مراسم تعزیه خوانی به صورتی بسیار وسیع و جامع انجام میشود . اجرای این مراسم تعزیه خوانی با استفاده از تعداد شتر و اسب و اجرا در میادین وسیع با مساحت های زیاد و بعضا در ریگزارهای اطراف شهر میگردد و لذا هزاران نفر از اهالی شهرهای مجاور و اطراف برای دیدن و یا شرکت در این مراسم بدین نقاط عزیمت مینمایند .  

21 ماه مبارک رمضان
 بنا بر یک رسم و سنت تاریخی که سابقه ای چند صد ساله دارد در روز 21 ماه مبارک رمضان که مصادف با سالروز شهادت حضرت علی ابن ابیطالب (ع) میباشد اهالی شهر کاشان و سایر شهرها و آبادیهای اطراف و عموما در قالب دستجات و هیاتهای عزاداری از ساعات اولیه روز ( و تقریبا از بعد از نماز صبح ) به شهر آران وبیدگل می آیند و در صحن و سرای وسیع بقعه مبارکه امامزاده محمد هلال و امامزاده هاشم ( فرزندان حضرت علی (ع) ) به عزاداری می پردازند .

مراسم هور بابائی
 بنا بر یک رسم قدیمی در شامگاه روز چهاردهم ماه مبارک رمضان ، بعنوان شب نیمه نوجوانان 10 تا 15 ، 16 ساله در قالب گروههای چند نفری به درب منازل مردم رفته و با خواندن اشعاری که مضمون آن طلب کمک و اعانه است ، بدین صورت که یک نفر که سمت سرگروهی دارد اشعار را میخواند و دیگران به دفعات جواب میدهند : هور بابا – هور بابا مبادرت به جمع آوری کمک و اعانه نموده ودر پایان ، آنها را بین مستمندان توزیع وتقسیم مینمایند .

مراسم
عید غدیر 
 در روز عید غدیر خم همه مردم ( اعم از زن و مرد )  به دیدار سادات میروند و معمولا افراد سید ( زن و مرد ، جداگانه ) در منزل می مانند و با میوه و شیرینی از بازدید کنندگان پذیرایی مینمایند . عموم افراد سید به بازدیدکننده ها علاوه بر پذیرایی با اسکناس نو عیدی نیز می دهند . 

مراسم عید فطر 
 در روز عید سعید فطر و پس از انجام مراسم اقامه نماز عید ، همه مردم به فاتحه اهل قبور به گورستانها و سر خاک عزیزان و اقوام و آشنایان خود میروند . بر سر خاک و قبر افرادیکه ، اولین عید فطر بعد از وفاتشان باشد ، مراسم ویژه ای برگزار و با انواع میوه و شیرینی ( و حتی بعضی ها با ناهار ) از مردم پذیرایی مینمایند .