بیدگل به زبان کاریکاتور
بیدگل به زبان کاریکاتور

بیدگل به زبان کاریکاتور

میخندی باید...

بچه کجایی؟ بیدگل!؟ آران وبیدگل!؟

بچه کجایی؟ بیدگل!؟ آران وبیدگل!؟

برداشت اول:


-بچه کجایی؟

بیدگل...آران وبیدگل


-کجا هست؟

نزدیک کاشان


-کجا!؟

استان اصفهان


-پس اول بگو بچه اصفهانی! خسیس موزی!

(حالت خشک زدگی)


---

برداشت دوم:


-بچه کجایی؟

آران وبیدگل 


-هان.. همون که گلابش معروفه؟

(حالت تعجب نزدیک به جن زدگی)


---

برداشت سوم:


بچه کجایی؟

-آران و بیدگل


-(خنده با نیش تا بنا گوش باز) نفت سبکتون معروفه ها!

(سر پایین همراه خجالت)...


---

برداشت چهارم:


-بچه کجایی؟

-اطراف کاشان 


-چقد این همشهریتون علی ضیا بوق هست!

-همشهری من نیست!


-تازه یه کمی هم بوقق بوقه!

-من بچه آرون بیدگلم.


-تازه یه خرده بوووق هم هست.

-من بچه آران بیدگلم.آران بیدگل خودش یه کشور جداست. مثل واتیکان! بعله!


-خب از اول بگو!


---

برداشت پنجم:


-بچه کجایی؟

بهم میخوره بچه کجا باشم؟


-بچه همینجا

چرا اونوخ!؟


-شکل حراستی هایی

پس چرا لهجه اینجایی ندارم؟


-(کمی فکر) پس حتما نفوذی! قیافه ات شبیه روس هاست. (با صدای بلند در حالی که یقه رو گرفته) عضو کدوم سازمانی؟ منافقین؟ کا گ ب !؟


-(در حالی که عرق از پیشانی می آید و لهجه از یاد رفته) کا گه به چچی؟

بیدگلیه ای!؟ ه زودتر میگفتی!


-(رها کردن نفسی که در سینه حبس شده بود)حالا چرا گفتی شکل اطلاعاتیام!؟

قیافت موزیه!


نظرات 12 + ارسال نظر
مصطفی 9 - آبان‌ماه - 1391 ساعت 22:51

سلام
به به خوب شد که مطلب جدید زدی.
ای کاش فقط برخی دیالوگارو آرون و بیدگلی مینوشتی نه کتابی.
از برداشت پنجمت بیشتر خوشم اومد چون غالباً آرون و بیدگلیا اینطورن.تازه اینکه دیالوگاش رو آرون و بیدگلی نوشتی بیشتر حس متنت رو میرسونه.راستی ما کجا و کاشو کجا؟|آرون و بیدگل دگه برای خودش شهری شده.ولی کلا مطالب این پستت کامل و زیباست.
درپناه خدا سالم و سربلند باشی.

بهله ..صحیح

سطری به یادگار 10 - آبان‌ماه - 1391 ساعت 11:02 http://deltarak.blogfa.com

سلام!
تنوع صحنه هات جالب بود هرچند بعضی جاها کمی لوس هم بود!
عذر! دلم نمیخواد تعریف تمجید الکی کرده باشم چیزی رو که برداشت کردم نوشتم!
موفق باشی!

کار درستش همینه‎

سرو آزاد 10 - آبان‌ماه - 1391 ساعت 11:21 http://beparva.blogfa.com

بامش که نه...اما برفش از همه بیشتر است... کارتن خواب کنار خیابان را میگویم . امروز با هم برایش دعا کنیم : خداوندا آرامشی ....
منتظر قدم های مبارکتان هستم!
[گل][گل]

دخترهابیل 10 - آبان‌ماه - 1391 ساعت 13:22

خب این یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟
یعنی هویت بیدگلیا اینقدر قاطی داره

امیر سحابی 12 - آبان‌ماه - 1391 ساعت 15:17 http://amirsahabi.blogfa.com

سلام خسته نباشید .. با اجازه شما را در وبلاگم لینک کردم .. لطفا ما رو هم لینک کنید با تشکر ...

محسن معتمدی 13 - آبان‌ماه - 1391 ساعت 09:27 http://negofteh.persianblog.ir/

عیدتون مبارک
یاعلی

همه روزهاتون عید!

عباس رسول زاده 13 - آبان‌ماه - 1391 ساعت 15:14 http://emanation.persianblog.ir/

خیلی جالب بود

یکی دیگه 18 - آبان‌ماه - 1391 ساعت 00:51


یک سکانس دیگه :
- بچه کجایی : آران بیدگل
- همونی که محرم نشونش میدن ؟

در کل به افرادی که خیلی دورند من نمیگم آرون بیدگل نمیگم چون اغلب نمیشناسند، با خیال راحت میگم کاشون ! حالا میخاد بگه علی ضیا میگم حق با تو !
ولی اگه این دور و اطراف باشه میگم آرون و بیدگل

محمد 4 - آذر‌ماه - 1391 ساعت 12:40 http://monazzam.persianblog.ir

تو دانشگاه و خوابگاه وقتی لهجه ما را می شنیدند می پرسیدند: یزدی هستی؟

صحیح... ولی از ما رو نشنیدن

هانیه 7 - آبان‌ماه - 1392 ساعت 21:25 http://www.hanieh756.blogfa.com

سلاااااااااااااام خوفی؟؟
چراااااااااااهمه به ما میگن یزدی؟؟
یعنی چی؟؟هااااااااااااان؟؟
وبلاگت خوبه موفق باشی

... 22 - بهمن‌ماه - 1392 ساعت 11:03

samin 22 - خرداد‌ماه - 1393 ساعت 14:31 http://www.dardygharib.blogfa.com

سلام.بر همشهریای خوبم...
ممنون میشم به وب من هم سربزنیدwww.dardygharib.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد