وبلاگ چیست
واژه ی وبلاگ (weblog) که به آن وبنوشت یا تارنگار هم می گویند، اولینبار توسط یورن بارگر استفاده شد که یک همآمیزی از دو واژه ی "وب"( web) و "لاگ"(log) است. واژه ی لاگ، واژهایست از ریشه واژهٔ یونانی لوگاس که در قرون میانه در معنای دفتر گزارش سفر کشتیها به کار میرفتهاست. لاگ در زبان تخصصی رایانه به پروندههایی گفته میشود که گزارش وقایع رخداده در رایانه را ثبت میکنند. بلاگ نیز شکل کوتاهشده وبلاگ است. به فردی هم که وبلاگ مینویسد بلاگر (Blogger) میگویند.
اصطلاح
وبلاگ برای نخستین بار در سال 1997 مطرح شد. اما وبلاگهای واقعی از اواسط
دهه 1990 به میدان آمدند و به آنها در آن هنگام ژورنالهای آنلاین (Online
Journals) میگفتند.
شکوفایی وبلاگها از پایان سال 1999 شروع شد و
بعد از سال 2001 بود که رسانههای سنتی چاپی از وجود آنها مطلع شدند و به
این ترتیب بود که نخستین پژوهشها درباره وبلاگها در علم روزنامهنگاری
صورت گرفت.
وبنویس به گزارش مداوم رویدادها، خاطرات، و یا عقاید یک شخص یا یک سازمان میپردازد. واحد مطالب در وبنوشت، پست است، در حالی که واحد مطالب در وبگاه(سایت) صفحه میباشد. معمولاً در انتهای هر مطلب، برچسب تاریخ و زمان، نام نویسنده و پیوند ثابت به آن یادداشت ثبت میشود. فاصلهٔ زمانی بین مطالب وبنوشت لزوماً یکسان نیست و زمان نوشتهشدن هر مطلب به خواست نویسندهٔ وبنوشت بستگی دارد. مطالب نوشته شده در یک وبنوشت همانند محتویات یک وبگاه معمولی در دسترس کاربران قرار میگیرد. در بیشتر موارد وبنوشتها دارای روشی برای دسترسی به بایگانی یادداشتها هستند (مثلاً دسترسی به بایگانی بر حسب تاریخ یا موضوع). بعضی از وبنوشتها امکان جستجو برای یک واژه یا عبارت خاص را در میان مطالب به کاربر میدهند.
نخستین وبنوشت دنیا SCRIPTING NEWS متعلق به دیوید واینر بود. در آغاز سال ۱۹۹۹، ۲۳ وبنوشت در اینترنت وجود داشت و در عرض چند ماه تعداد آنها به میلیونها وبنوشت رسید که از نقاط مختلف جهان مینوشتند.
در
ایران نخستین وبنوشت را سلمان جریری در ۱۶ شهریور ۱۳۸۰ ایجاد کرد و موج
وبنویسی با انتشار راهنمای ساخت وبنوشت توسط حسین درخشان در ایران آغاز
شد و در سال اول حدود ۱۰۰ وبنوشت ایجاد شد و سالهای بعدی با ایجاد
سرویسهای پرشین بلاگ، بلاگ اسکای و بلاگفا به دهها هزار رسید. به نحوی که
در حال حاضر در ایران بیش از هشت میلیون وبلاگ ثبت شده وجود داشته و ایران
از این حیث جایگاه دهم را در جهان داراست.
در میان افغانان نخستین
وبنوشت را ضیا افضلی به نام «غزل امروز افغانستان» از کانادا نوشتهاست.
نخستین وبنوشتی که از داخل افغانستان نوشته شدهاست را وحید پیمان ایجاد
کرد.
وبلاگ اکنون به قوی ترین رسانه ای جهان و منبع مفیدی برای اطلاعات گوناگون و بروز خلاقیتها وسلایق شخصی مردم جهان شده است اما در مورد تاریخچه ای آن که خیلی طولانی نمی باشد می توان گفت گرچه وبلاگنویسی در دنیا قبل از سال دو هزار میلادی بوجود آمد اما انفجار وبلاگنویسی با ورود به قرن بیست و یکم اتفاق افتاد. در کشور فارسی زبان ایران هم این موضوع بر میگردد به بیست و سوم خرداد 1381 که اولین سرویس ارایه دهنده ی وبلاگ یعنی سایت پرشین بلاگ( persianblog.ir) آغاز به کار کرد(البته آن زمان پرشین دات کام بود که متاسفانه در سال 1386 این دامنه به سرقت رفت و هماکنون این سایت با دامنه ی دات آی آر مشغول فعالیت است) و این پدیده در مدت کوتاهی توانست به سرعت در کشورهای فارسی زبان بخصوص کشور ایران رشد کند.
منابع کمک کنند در این متن:
http://blog-fa.com/post-1.aspx
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A8%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA
----------------------------------------------------------------------
در بخش جدید وبلاگ نویسی به نکات،آموزش ها و سایت های مفید درباره وبلاگ نویسی خواهم پرداخت...گاه خودم مینویسم،گاه از دیگر سایت ها گذاشته خواهدشد و گاه هر دو.
بسته هایی که به هر کس داده میشد که من رو یاد دوران دبیرستان انداخت! محتویات شامل
-کتاب جام صهبا که اشعار سید حسن سعیدزاده بیدگی ست و به تازگی چاپ شده.
-یک دی وی دی از سخنرانی های باب المراد که پول خرج کرده بودند و از بیرون شهر کسی آمده بود.
-یه نقشه گردشگری آران و بیدگل که چاپ 91 بود.
-یه فرم تبلیغاتی برای کلاس آموزش زبان!
یک فرم تکمیلی برای همایش
و...
یک ویژه نامه نوروزی برای این همایش نوروزی...
از صفحات اول که بگذریم و نمیدونم چند نفر حتی نگاه کوچکی به این نوشته ها خواهند داشت به صفحات آخر میرسیم. لیست وبلاگ های بیدگلی در یکی از صفحات آخر نشریه ی داخل بسته بود...نمیدونم بر چه مبنایی این وبلاگ ها رو انتخاب کرده بودند!
وبلاگ های شخـصی بیدگلی!
وبلاگ های حزب اللهی بیدگلی!
وبلاگ های فقط کپـی کننده بیدگلی!
وبلاگ های که مجموعه ای از موارد قبل هستن!
وبلاگ های که فامیل هستن! نمیـــدونم والــــّــــــــا!!
ولی اگه قرار بود این موارد باشه باید اندازه کل صفحات این ویژه نامه اسم وبلاگ های بیدگلی باشه!..... البته طی اتفاقات شخصی و قهر از ننه شون که برای هر فرد در بیدگل می افته به علت کمبود امکانات برای خواننده شدن روی به وبلاگ اورده اند! از این هم نگذریم که عکس هایی داخل نشریه بدون ذکر منبع بود!!
...
- اگر صباحی بیدگلی وجود نداشت باز هم این همایش ها وجود داشت!!!
- میگن با حظور وبلاگنویسان! "خاب وبلاگ نویسا بیان که چه!!" ...روی ماه شماها را ببینن! "صب که اَ خاب دِ پا میشین به زندو بگین هم یه دل سیر ببیند دو، هم قُربو صدقدو برن"!!
بهار 92 بیدگل-قسمت دوم
بقیه تصاویر دشت های بیدگل در بهار 92 در ادامه مطلب
برای دیدن عکس ها در اندازه کامل بر روی عکس کلیک راست کنید و گزینهImage view را بزنید
بهار 92 بیدگل-قسمت اول
وقتی میگن بهار همه انتظار این رو دارند که سرسبزی ببینند ولی یه شهر کویری مثل اینجا شاید چیزهای دیگه ای هم برای دیدن داشته باشه!
قسمت اول این تصاویر از دشت هاست...برای دیدن بقیه تصاویر هم به ادامه مطلب برید
بهار 92 بیدگل-قسمت اول
برای دیدن عکس ها در اندازه کامل بر روی عکس کلیک راست کنید و گزینهImage view را بزنید
ادامه مطلب ...
خانه تاریخی بنی طبا بیدگل
خانه بنی طبا بیدگل مربوط به دوره قاجار - دوره پهلوی است و در آران و بیدگل، محله مختص آباد، اول خیابان ۲۲ بهمن واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۲۹۶۵ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
نشانی خانه تاریخی بنی طبا:آران وبیدگل - ابتدای خیابان ۲۲ بهمن (کارخانه برق سابق) روبروی کانون شهیدبنی طبا ـ کوچه اهل البیت چهارم(شهید علیرضا بنی طبا)
سلامی به همگی!!!
توی این مدت که نبودم و قصد داشتم در سایه باشم و نظارتی بر دیگر وبلاگها داشته باشم!
عده ای نسبت به این وبلاگ کمال لطف را داشته و دارند و پیام هایی ارسال کردند! ازشون صمیمانه سپاسگزارم و آرزوی سبز بودن براشون دارم!
توی این مدت هر به ازای هر دم و باز دم بر جماعت وطن پرست آران و بیدگی اضافه میشد! وبلاگ هایی که با جوشش هایی از پس حوادث یک باره در عرصه جهانی برای محو این شهر از نقشه جغرافیا بود! هم وطنان خوب و همیشه در صحنه بیدگل طی اقدامی خود جوش قصد کرده اند دهکده جهانی رو تسخیر کنند! الله اکبر! جل الخاق! یعنی وطن ما اینقدر جمعیت با صواط داره که میدونن وبلاگ چی هست ما نمیدونستیم! البت باید بگم چندی قبل هم متوجه شدم که دانشجو هم زیاد داره این دیار!.... بگذریم! شاید بعدا مفصلا نوشتم!!
در طی اتفاقاتی که در این مدت در شهر افتاد فهمیدم واقعا بسوزه پدر بیکاری! عده ی بیکار بیدگل همین طور هجوم اوردند به دهکده ی جهانی! و خلاصه که یه جورایی کمبود خودم رو دوباره احساس کردم!
روزهای ابتدایی که اومده بودم هدفم گذاشتن عکس های با کیفیت از همه جای بیدگل بود! البته از مهمترین دلایل دوباره برگشتنم هم همین مورد هست! بخشی جدا برای گالری هم در نظر گرفتم! و فعلا بیشتر عکس میذارم! و عکس های قبلی رو هم دوباره آپلود می کنم!
این قالب هم طراحی خودم هست و مثل همیشه ساده طراحی کردم...البته قراره مطالبی در مورد وبلاگ نویسی هم توی وبلاگ قرار بدم.
دو نکته:
-این هست که برای محبوب کردن این وبلاگ روی +1 در گوشه سمت راست وبلاگ کلیک کنید!
-اگر در شبکه های اجتماعی (فیسبوک،توییتر،کلوب و...) یا در کوگل یا یاهو عضو هستید برای اشتراک گذاری مطالب این وبلاگ روی آیکن مورد نظر که در هر پست هست کلیک کنید!
کپی مطالب این وبلاگ با ذکر منبع مجاز است!
خلاصه بگم خوش اومدم!
سه شنبه 21 آذر 1391 ساعت 22:53
با توجه به اینکه اصلا استقبالی از این نظر سنجی نشد و فقط 6-7 نظر فرستاده شد من خودم رو جای یک فردی قرار دادم که چند خط توصیف های متفاوت از بیدگل خونده و نتیجه و خلاصه ش رو نوشته.
بیدگل دارای یک دیکتاتوری واحد نظامند هست که گروهک های کوچک مخفی مردمی اون رو به اهدافش میرسونند. کسانی که اهدافشون وابسته این نظام هست این نظام و شهر رو "آرمان شهر"ی برای مردم عادی توصیف میکنند که هر جای دیگه توسط ویروسی آلوده شده که انسان ها به خون آشام تبدیل شده اند و این مکان تنها جایی ست که آلوده نشده و باید هرطور شده از ورود بیگانگان جلوگیری بشه تا تنها مکان پاک در این کره خاکی باقی بمونند.
عده ای در پی مبارزه با این نظام هستند. از میان این عده کسانی از مبارزه با این نظام کاملا خسته شده اند و خودشون رو اسیر و آلوده این نظام میبینند بطوری که فکر میکنند دیگه جایی که به غیر از نظام باشه زندگی براشون زهرماره و عده ای که هنوز جوان هستند و قوای جوانی و افکار آزادخوانه در اونها موج میزنه از یک طرف حاضر به تسلیم شدن و تن دادن به این نظام رو ندارند و از طرف دیگه این گروه فقط بخاطر خانواده ای که در چنگال این نظام هستند ماندگار شده اند وگرنه تنها فکرشون فرار به دوردستهاست. البته تمام این گروه ها با وجود اینکه میدونند در چه نظامی زندگی میکنند و چه کمبودهایی داره موقع ماه محرم بخاطر محبوبشون "گوشت لوبیاب" دست از همه دنیا کشیده و مست و حیرانند، تا لب بر لبش بگذارند گویی که سبک بال در ابرها پای میگذارند.
امسال یک شب در محرم بیدگل نصفه نیمه شرکت کردم. حرفهای زیادی برای گفتن داشتم...! به توصیه برخی نودو هشت درصد نوشته های این پست رو پاک کردم. اتفاقاتی افتاد که من فقط ازتون میخوام با این چندتا کلمه و ترکیب هر طور دوست دارین داستان بسازید...
سیاه،سفید،قر،فر، شب،به به،آخ قربونت برم،رنگارنگ صد تومنی،بلند گو،پاک سیاه،های های،اقتصاد مقاومتی(مقاربتی!)،گوشت لوبیاب،پیاز سنبک،علامت ۱۵تیغه،هیهت،آخ برم راننده را،کلاغ،پر،ورش دار الهی خدا ورد داره حاله گه،تورم،فرهنگ،ژیلت یک بار مصرف،شلوار کردی،خرزور خان،آ ماشاء الله محکمتر بزن،پاره شد!
---
سفا(م.رسول زاده)
http://rasoulzadeh.parsiblog.com
---
شد شد، نشد نشد(احمد تمسکی بیدگلی)
http://shodshodnashodnashod.persianblog.ir
---
تریلر بیدگلی+کنار گذر
آهـــای تـو ای تریلر بیدگلـــی حــالا برو بیــرون از شهــر گلــی
اونا که برات کنار گذر زدن پس دیگـه چرا تو میری تو مسکونـی
توجه شما رو جلب میکنم به چند جمله در دو خبر هفته اخیر:
تنها مصوبه مهم دور اول سفر رئیس جمهور به شهرستان محروم کویری آران و بیدگل که احداث یک کنار گذر به طول 46 کیلومتر است...
به گزارش خبرنگار ایلنا در آران و بیدگل به رغم وعده ای که مدیرکل راه و شهرسازی استان اصفهان داده بود که 22 کیلومتراز فاز اول این کنارگذر با اعتبار یک میلیارد و 900 میلیون تومان تا پایان مهرماه سالجاری به بهره برداری برسد متاسفانه تاکنون این وعده عملی نشده است و فقط 400 متر این کنار گذر اسفالت شده است
لینک کل خبر (برای مشاهده روی متن کلیک کنید):
احداث کنارگذر آران و بیدگل کابوس مردم شده است
------------------
عبور و مرور تریلرهای شرکت فولاد کویر از مناطق مسکونی موجب بروز حوادث خسارت بار برای جان و مال شهروندان می شود...
همچنین دهیاری های تابعه شهرستان آران و بیدگل به دلیل تخریب آسفالت خیابان های شهرها و روستاها از عبور و مرور تریلرهای شرکت فولاد کویر از محدوده مناطق مسکونی مردم به شدت گلایه مند هستند
لینک کل خبر (برای مشاهده روی متن کلیک کنید):
تریلر ها حق ورود به مناطق مسکونی آران و بیدگل را ندارند
------------------------------------------------------------
یک مطلب کوتاه
چند وقت پیش شبکه چهار خودمون یه مستند از غربی های کافر نشون میداد که میخواستن خون ه شون رو ازیه طرف شهر از جا بکنند و ببرن اون طرف شهر...خونه رو از جا کندن گذاشتن روی تریلی... یه جای کار هشون نگران بودند چون تریلی باید از اختلاف سطح بین پیاده رو و خیابون رد میشد و ممکن بود خونه چپه بشه! و اصلا هم نگران این نبودند که آسفالت قراره یه وزن صد و پنجاه تنی بیاد روش!...
نتیجه داستان:
این کافرا این همه با تریلی میان خونه جابه جا میکنن و با تریلی تو شهر میگردن آخرش خدا سیل و طوفان براشون میفرسته و ما ایمان آورده ها هم با تریلی نمیایم تو شهر خونه جابجا کنیم و آسفالتمون هم اوخ نمیشه و با خوبی و خوشی زندگی میکنیم
چند مسئله:
-اول اینکه تریلر اگه از مکان های مسکونی نخواد رد بشه ازبشه کجا باید رد؟...اونایی که 3000000000000000000000000000 پول رو غیب میکنن و یه جا دیگه ظاهر میکنن رو استخدام کردین؟
-آسفالت های کافرا اینقدر محکمه آخرش طوفان میاد همه رو خراب میکنه ولی طوفان نمیاد آسفالت های ما رو خراب کنه؟ آیا این نشان از حقانیت ما نیست؟
-پیشنهاد میکنم آسفالت های کنار گذر رو از نوع خوبش نباشه چون هم از سیل و طوفان محافظت میشیم و هم بعد دو سال میاین آسفالت میکنین و دوباره یه پولی به جیب میزنین